پاورپوینت GIS سیستم اطلاعاتی
این پاور پوینت با موضوع جی ا اس با 54 اسلاید با عناوین مقدمه , جی ا اس چیست , توانايي سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي , الگو پیتم کاربرد جی آ اس , عوامل مؤثر متعددي در پيشرفت جی ا اس . تقسیم بندی اطلاعات يك سيستم جی ا اس , ويژگيهاي يك سيستم اطلاعات جغرافيايي , تعریف جامع و کاربردهای جی اس ,
مشخصات فایل
تعداد صفحات | 54 |
حجم | 141 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | pptx |
دسته بندی | جغرافیا |
توضیحات کامل
این پاورپوینت با موضوع سیستم اطلاعاتی جی آی اس 54 اسلاید با عناوین
مقدمه
GIS چیست؟
توانايي سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي
الگو (Pattern)
كاربرد جی آ اس
عوامل مؤثر متعددي در پيشرفت GIS
تقسیم بندی اطلاعات يك سيستم GIS
ويژگيهاي يك سيستم اطلاعات جغرافيايي
تعریف جامع و کاربردهای GIS
تعریف پايگاه GIS شهري
كاربردهاي سيستم اطلاعات جغرافيايي در برنامه ريزي شهري
كاربرد GIS در زمينه مهندسي
عمده ترين پروژه ها GIS در زمينه مهندسي
سخن آخر
منابع
مقدمه
سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ساز و کاری جهت ذخیره ، مدیریت و تجزیه و تحلیل اطلاعات جغرافیایی مهیا می سازد و جهت کار همزمان با اطلاعاتی که وابستگی مکانی (جغرافیایی) و توصیفی دارند، طراحی شده است.
تعریف بالا یک تعریف کلی, با متغیرهای فراوان جهت این سیستم میباشد که شاید درک این سیستم را کمی سخت نماید, در زیر سعی میشود با مثالهایی, تعریفی ساده تر از این سیستم بسیار پرکاربرد نمود.
GIS چیست؟
سيستم اطلاعات جغرافيايي يا GISیک سیستم کامپیوتری برای مدیریت و تجزیه و تحلیل اطلاعات مکانی بوده که قابلیت جمع اوری وذخیره و نمایش اطلاعات جغرافیایی را دارد. GISيك سيستم رايانه اي است كه امكان دسترسي و كاربري همزمان از چند موضوع را به دست مي دهد. اين سيستم مي تواند با روي هم انداختن (Overlay)نقشه هايي با موضوعات مختلف از يك منطقه، امكان بررسي همه جانبه آن منطقه را موجب سازد.
اين سيستم ها قادر هستند عمليات مختلف فضايي، ارتباطي، پردازش و مديريت داده ها را انجام دهند.
چنين ويژگي هايي موجب شده است GIS به عنوان ابزاري كه توانايي تصميم گيري را افزايش مي دهد، شناخته شود.
توانايي سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي
با توجه به مسائل طرح شده توانايي سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي عبارتست
انجام عمليات فضايي
در يك سيستم اطلاعات جغرافيايي امكان تحليل همگاني و فضايي
عوارض و روابط ميان آنها،بر اساس مختصات جغرافيايي وجود دارد.
ارتباط و پيوند انواع اطلاعات
در يك سيستم اطلاعات جغرافيايي امكان پيوند ميان مجموعه هاي گوناگوني ازاطلاعات جغرافيايي با اهداف مختلف تحليلي وجود دارد.
ذخيره اطلاعات نقشه اي
در يك سيستم، امكان ذخيره انواع نقشه هاي شماتيك به شكل فايل هاي كامپيوتري وجود دارد به طوري كه قابل استفاده براي تلفيق و تحليل كامپيوتري مي باشند. سئوالاتي كه سيستم اطلاعات جغرافيايي قادر به پاسخ گوئي مي باشد
كاربردهاي سيستم اطلاعات جغرافيايي در برنامه ريزي شهري
تهيه بانك اطلاعات مكاني
معمولاً در اكثر سازمانها، سرمايه گذاري زيادي براي جمع آوري و حفظ داده ها مي شود. GIS همانند اهرمي است كه به اين سرمايه گذاري كمك مي كند. GIS، سيستم اطلاعات جغرافيايي انعطاف پذير و با ثباتي براي تكميل و ذخيره سازي اطلاعات مكاني است كه كارشناسان و مديران برنامه ريز براحتي به تجزيه و تحليل اطلاعات وارائه نتايج كار خود در قالب نقشه بپردازند.
تهيه نقشه هاي موضوعي شهري دقيق
با استفاده از نرم افزارهاي GIS كه داراي ابزار كارتوگرافي سطح بالايي هستند مي توان در تهيه نقشه هاي تخصصي در امور مختلف شهري و با كيفيت بالا سود جست و مي توان نقشه هاي جذ ابي بدست آورد كه درارتباط فعال با داده هاي باشند كه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته اند.
هدايت و برنامه ريزي توسعه شهري
توسعه شهري داراي اهميت ويژه است كه همواره ساير مسائل را تحت الشعاع قرار دهده است. اركان اساسي شهرها بر توسعه استوار است. و به همين دليل اطلاعات توسعه و مديريت برنامه ريزي شهري مهم ترين بخش سيستم اطلاعات جفرافيايي را تشكيل مي دهد.
كاربرد GIS در زمينه مهندسي
كاربرد GIS در زمينه مهندسي حمل و نقل بعلت ماهيت توزيع شده « لزوماً فضايي » از داده هاي مربوط به حمل ونقل و نياز به انواع تحليل ها در سطح شبكه و تحليل آماري امروز بيش از بيش اهميت يافته است.
اولين تلاش در استفاده از سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي در حمل و نقل در سال 1990 در آمريكا در سال 1990آغازشد و در سالهاي بعد در كشور انگليس و اخيراً در كشور هند مورد استفاده قرار گرفته است كه متاسفانه دركشورمان ايران چندان موردتوجه قرار نگرفته است.
دراستفاده سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي درمبحث حمل و نقل معمولاً از دو نرم افزار استفاده میکنند
و…..
توضیحات بیشتر و دانلود
صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود
تحقیق با موضوع ازدواج و خواستگاری
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 161 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 304 |
توضیحات:
تحقیق با موضوع ازدواج
304صفحه قالب ورد قابل ویرایش
بخشی ازمتن:
فهرست برخی ازمطالب:
مقدمه
بخش اول
- مشكلات دوران كودكی
- نظریه لورنس كلبرگ دربارة شده
-رشد از نظر اسلام
-مسائل مربوط به قبل از ازدواج
-حقایق پیرامون عشق و ازدواج-
عاشق شدن با یك نگاه -
عشق دو طرفه -
عشق بعد از ازدواج-
دلایل مناسب برای ازدواج-
دلایل نامناسب برای ازدواج-
مشكلات و موانع ازدواج-ن
ظرات شخصی محقق -
ملاكهای انتخاب
17 مقاله و مطلب در مورد طلاق و ازدواج در یک فایل zip
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 271 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
هفده مقاله در رابطه با طلاق و اردواج
17 مقاله و مطلب در مورد طلاق و ازدواج در یک فایل zip شامل عوامل رشد طلاق در اسلام و غربحضانت مقایسه ماهیت طلاق در ایران و غرب قوانین خانواده
مبانی نظری و پیشینه رابطه غنی سازی ازدواج با تاب آوری و تعهد زناشویی
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
مقدمه………………………………………………………………………….. 8
2-1- گفتار اول: تعهد زناشویی…………………………………….. 8
2-1-1- ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی…………………………………. 8
2-1-2- ابعاد تعهد زناشویی……………………………………………….. 11
2-1-2-1- تعهد شخصی………………………………………………….. 11
2-1-2-2- تعهد اخلاقی……………………………………………………. 12
2-1-2-3- تعهد ساختاری…………………………………………………. 13
2-1-3- تاثیرات نظری ساختار اجتماعی تعهد زناشویی………. 13
2-1-4- نظریهها و مدلهای مرتبط با تعهد زناشویی…………………. 15
2-1-4-1- نظریهها و مدلهای خاص در ارتباط با تعهد زناشویی……… 15
2-1-4-1-1- مدل سرمایهگذاری رسبالت………………………………… 15
2-1-4-1-2- نظریه سه وجهی عشق استرنبرگ…………………….. 16
2-1-5- نقش کاربردی تعهد زناشویی…………………………………….. 18
2-2- گفتار دوم: تابآوری……………………………………………………. 20
2-2-1- تعریف تابآوری……………………………………………………. 20
2-2-2- الگوهای تابآوری…………………………………………………. 24
2-2-2-1- الگوی بلاک و بلاک……………………………………….. 24
2-2-2-2- الگوی مک کابین و همکاران…………………………… 25
2-2-2-2-1- ارزیابی انطباقی…………………………………………….. 26
2-2-2-2-2- تجارب جبرانی………………………………………………… 26
2-2-2-2-3- حمایت اجتماعی……………………………………………. 27
2-2-3- سرسختی روان شناختی……………………………………… 27
2-2-4- تابآوری در خانواده………………………………………………. 29
2-2-4-1- تعریف تابآوری خانوادگی………………………………………. 29
2-2-4-2- عوامل تشکیل دهنده تابآوری خانواده……………………… 30
2-2-4-3- مراحل تابآوری خانواده……………………………………… 30
2-3- گفتار سوم: غنیسازی ازدواج…………………………………. 33
2-3-1- رویکردها و برنامههای پیشگیری…………………………… 33
2-3-2- برنامه ارتقاء ارتباط…………………………………………………. 35
2-3-2-1- تاریخچه غنیسازی روابط……………………………… 35
2-3-2-2- پایههای نظری………………………………………………….. 36
2-3-2-3- شیوههای مداخله………………………………………………… 37
2-3-2-4- استراتژیهای مداخله و فرمتهای زمانی برای برنامههای RE..42
2-3-2-5- روشهای درمان RE……………………………………….. 42
2-3-2-6- روشهای مداخله…………………………………………….. 43
2-3-2-7- پاسخهای خاص رهبر یا درمانگر……………………………… 44
2-3-2-7-1- تبدیل شدن………………………………………………….. 44
2-3-2-7-2- رفع مشکل…………………………………………………. 44
2-3-2-7-3- شستشو دادن………………………………………………… 45
2-3-2-8- انتخاب برنامهRE………………………………………………. 45
2-3-2-9- اهداف برنامهRE…………………………………………………. 46
2-3-3- برنامه آمادهسازی - غنیسازی اولسون…………………… 47
2-3-3-1- تاریخچه برنامه آمادهسازی اولسون………………………….. 47
2-3-3-2- ریشههای نظری برنامه آماده سازی- غنیسازی السون….. 47
2-3-3-3- اهداف برنامه آمادهسازی-غنیسازی اولسون……………. 48
2-4- پیشینهی پژوهشی………………………………………………… 49
2-4-1- تحقیقات انجام شده پیرامون اثربخشی غنیسازی بر تعهد زناشویی در خارج از کشور… 49
2-4-2- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینه غنیسازی زوجین در خارج از كشور.. 50
2-4-3- پژوهشهای انجام شده در زمینهی غنیسازی ازدواج در داخل کشور… 51
2-4-4- پژوهشهای انجام شده در در زمینهی تعهد زناشویی خارج از کشور… 52
2-4-5- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینهی تعهد زناشویی در داخل كشور… 53
2-4-6- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینه تابآوری در خارج كشور…. 55
2-4-7- نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینهی تابآوری و سرسختی روانشناختی در داخل كشور… 56
خلاصه و جمعبندی ……………………………………………… 58
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 58 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
مقدمه………………………………………………………………………….. 8
2-1- گفتار اول: تعهد زناشویی…………………………………….. 8
2-1-1- ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی…………………………………. 8
2-1-2- ابعاد تعهد زناشویی……………………………………………….. 11
2-1-2-1- تعهد شخصی………………………………………………….. 11
2-1-2-2- تعهد اخلاقی……………………………………………………. 12
2-1-2-3- تعهد ساختاری…………………………………………………. 13
2-1-3- تاثیرات نظری ساختار اجتماعی تعهد زناشویی………. 13
2-1-4- نظریهها و مدلهای مرتبط با تعهد زناشویی…………………. 15
2-1-4-1- نظریهها و مدلهای خاص در ارتباط با تعهد زناشویی……… 15
2-1-4-1-1- مدل سرمایهگذاری رسبالت………………………………… 15
2-1-4-1-2- نظریه سه وجهی عشق استرنبرگ…………………….. 16
2-1-5- نقش کاربردی تعهد زناشویی…………………………………….. 18
2-2- گفتار دوم: تابآوری……………………………………………………. 20
2-2-1- تعریف تابآوری……………………………………………………. 20
2-2-2- الگوهای تابآوری…………………………………………………. 24
2-2-2-1- الگوی بلاک و بلاک……………………………………….. 24
2-2-2-2- الگوی مک کابین و همکاران…………………………… 25
2-2-2-2-1- ارزیابی انطباقی…………………………………………….. 26
2-2-2-2-2- تجارب جبرانی………………………………………………… 26
2-2-2-2-3- حمایت اجتماعی……………………………………………. 27
2-2-3- سرسختی روان شناختی……………………………………… 27
2-2-4- تابآوری در خانواده………………………………………………. 29
2-2-4-1- تعریف تابآوری خانوادگی………………………………………. 29
2-2-4-2- عوامل تشکیل دهنده تابآوری خانواده……………………… 30
2-2-4-3- مراحل تابآوری خانواده……………………………………… 30
2-3- گفتار سوم: غنیسازی ازدواج…………………………………. 33
2-3-1- رویکردها و برنامههای پیشگیری…………………………… 33
2-3-2- برنامه ارتقاء ارتباط…………………………………………………. 35
2-3-2-1- تاریخچه غنیسازی روابط……………………………… 35
2-3-2-2- پایههای نظری………………………………………………….. 36
2-3-2-3- شیوههای مداخله………………………………………………… 37
2-3-2-4- استراتژیهای مداخله و فرمتهای زمانی برای برنامههای RE..42
2-3-2-5- روشهای درمان RE……………………………………….. 42
2-3-2-6- روشهای مداخله…………………………………………….. 43
2-3-2-7- پاسخهای خاص رهبر یا درمانگر……………………………… 44
2-3-2-7-1- تبدیل شدن………………………………………………….. 44
2-3-2-7-2- رفع مشکل…………………………………………………. 44
2-3-2-7-3- شستشو دادن………………………………………………… 45
2-3-2-8- انتخاب برنامهRE………………………………………………. 45
2-3-2-9- اهداف برنامهRE…………………………………………………. 46
2-3-3- برنامه آمادهسازی - غنیسازی اولسون…………………… 47
2-3-3-1- تاریخچه برنامه آمادهسازی اولسون………………………….. 47
2-3-3-2- ریشههای نظری برنامه آماده سازی- غنیسازی السون….. 47
2-3-3-3- اهداف برنامه آمادهسازی-غنیسازی اولسون……………. 48
2-4- پیشینهی پژوهشی………………………………………………… 49
2-4-1- تحقیقات انجام شده پیرامون اثربخشی غنیسازی بر تعهد زناشویی در خارج از کشور… 49
2-4-2- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینه غنیسازی زوجین در خارج از كشور.. 50
2-4-3- پژوهشهای انجام شده در زمینهی غنیسازی ازدواج در داخل کشور… 51
2-4-4- پژوهشهای انجام شده در در زمینهی تعهد زناشویی خارج از کشور… 52
2-4-5- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینهی تعهد زناشویی در داخل كشور… 53
2-4-6- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینه تابآوری در خارج كشور…. 55
2-4-7- نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینهی تابآوری و سرسختی روانشناختی در داخل كشور… 56
خلاصه و جمعبندی ……………………………………………… 58
بررسی عشق و ازدواج
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه ………………………….
بخش اول…………………………
- مشكلات دوران كودكی ……………..
- نظریه لورنس كلبرگ دربارة شده…….
- رشد از نظر اسلام ……………….
- مسائل مربوط به قبل از ازدواج…….
- حقایق پیرامون عشق و ازدواج………
- عاشق شدن با یك نگاه ……………
- عشق دو طرفه …………………..
- عشق بعد از ازدواج………………
- دلایل مناسب برای ازدواج………….
- دلایل نامناسب برای ازدواج………..
- مشكلات و موانع ازدواج……………
- نظرات شخصی محقق ……………….
- ملاكهای انتخاب …………………
- چه كسی را به همسری برگزینیم؟ ……
- راهنمای گزینش همسر …………….
- دوران نامزدی ………………….
- فایده های دوران نامزدی………….
- آفتهای دوران نامزدی…………….
- عشق و ازدواج…………………..
- برخورد با واقعیات ……………..
- پرورش اعتماد و صداقت……………
- سؤال و پاسخ در رابطه با روابط زناشویی
- مواردی از زمینههای اختلاف نظر و كشمكش
- شیوه سخن گفتن شما………………
- خطرات افراط در عشق …………….
- بخش دوم: ……………………..
- چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند. پنج افسانة مهلك دربارة عشق
- عواقب باور افسانههای عشقی ………
- چگونه عاشق میشویم. …………….
- كشف تصمیماتتان درباره عشق ………
- ترس از صمیمیت………………….
- اعتماد به نفس پائین ……………
- عاشق شدن به دلائل نادرست…………
- عاشق شدن به دلائل درست…………..
- شش اشتباه بزرگ كه در ابتدای روابط مرتكب میشویم.
- دوری از فرد نامناسب ……………
- ده نوع رابطه كه سرانجامی نخواهند داشت.
- نقطعه ضعفهای مهلك ……………..
- بمب ساحتی تفاهم ……………….
- شش ویژگی كه می بایست در همسر آیندة خود بدنبال آن باشید. ……………………………..
- لیست تفاهم ……………………
- تعهد………………………….
- چرا از تعهد دادن میترسیم. ………
- آزمون (1) ضریب هوشی عشقی شما. ….
- آزمون (2) آیا از لحاظ روحی و احساسی تهیه هستید؟
- بخش سوم: ……………………..
- پرسشنامه و سؤالات مربوط به آن…….
بخش اول
مشكل پنجم
سربازی
این مشكل و مانع، شامل دختران كه اصلاً نمیشود. البته شامل عدهای از پسرها نمیشود كسانی كه در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز كسانی كه بعد از دروس متوسطه، درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلكه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی كه همراه با انجام شغلشان است- خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمیآید.
البته مسئولین نظام باید قانون سربازی را طوری تنظیم كنند كه سربازی به عنوان مانع و مشكل بر سر راه ازدواج نباشد و حقوق و مزایای برای سربازان قرار داده شود كه مخارج خود و همسرشان تأمین شود و . . .
راه حل:
1) نامزدی شرعی و قانونی: نامزدی در دوران سربازی، خیلی شیرین و زیباست. دو نامزد در طول این دوران، نامه نگاری دارند و برای همدیگر مطالب امید بخش دو دلگرم كننده مینویسند. و در هنگام مرخصیهای این دوران، با یكدیگر دیدار و ملاقات می كنند.
2) سكونت در منزل والدین زن یا مرد:
اگر ازدواج كرده باشند، زن، در دوران سربازی شوهرش ، در منزل یكی از والدین سكونت داشته باشد (والدین مرد یا زن) كه تنها نباشد و مرد بتواند با خیال راحت، خدمتش را به انجام برساند و هر گاه به مرخصی آمد، با هم باشند.
3) كمك پدران و مادران:
در مورد مخارج زن و امور دیگر (همان مطلبی كه در بخش «ادامة تحصیلات علمی» گفته شد) قابل انجام است.
مشكل ششم:
(6) وجود برادان و خواهران بزرگتر:
البته این مشكل در بعضی از خانوادهها كه این مسئله برایشان مهم است وجود دارد. و اگر نه این مشكل و عقیده، به هیچ وجه پایه و اساس شرعی و عقلی ندارد. بر جوانان لازم است كه: سنتهای غلط را بشكنند و خود را بدبخت آداب و رسوم غلط نكند. در اینجا باید توجه كرد كه میبایست احترام برادر و خواهر بزرگتر كاملاً حفظ شود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
مشكل هفتم:
(7) مسكن:
لازم است طرحهایی وسیع و فراگیر در سطح كل جامعه اجرا گردد. تا این معضل بزرگ حل شود.
راه حل:
1) سكومت موقت در منزل والدین: در صورت امكان، عروس و داماد برای مدتی در منزل والدین یكی از آنان ساكن شوند تا منزل جداگانهای تهیه كنند. اما باید توجه داشت كه: اگر بداند این سكونت، باعث دعوا و نزاع و توهین و تحقیر میشود، به هیچ وجه صلاح نیست در آن خانه ساكن شوند یا بمانند.
2) اجاره نشینی:
یك امر رایج و معمول در كل جهان است. جوانان یك منزل ارزان و ساده ای اجاره كنند و مقداری سختی اجاره نشینی را تحمل نمایند تا ان شاء الله خانهدار شوند.
مشكل هشتم:
(8) ناتوانی جوانان در ادارة زندگی: در ادامه به آن خواهیم پرداخت
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
نظرات شخصی محقق:
همانطور كه گفته شد مشكلات ازدواج دو دسته هستند: (1) حقیقی. (2) ساختگی.
حال به مورد دوم یعنی مشكلات ساختگی میپردازیم كه البته از جمله مواردی است كه من در تحقیقات خود با آن مواجه شدم ممكن است عدهای بر این عقیده باشند كه ازدواج كردن اسیری است و بهتر است انسان، مجرد زندگی كند، چرا كه با مسایل و مشكلاتی كه در خانوادهها مشاهده می كنیم. به این نتیجه میرسیم كه «بهتر است مجرد مانده و ازدواج نكنیم.»
و از سویی احتمال دارد كسی بگوید: «ازدواج بهتر است و انسان مجرد صاحب زندگی نمیشود، زیرا اغلب افرادی كه مجرد زندگی میكنند اینگونه دیدهایم كه دور از زندگی بوده و صاحب خانه امكانات زندگی نشده اند».
ازدواج امر مقدسی است و به خاط تقدسش در اسلام انجام آن مستجب بوده و ثواب دارد. اما اسلام الزامی برای این امر ندارد و آنرا واجب نكرده است.
گاهی اوقات ازدواج نكردن بهتر از این است كه فرد بدون آمادگی لازم ازدواج كند و زندگی خود و فرد دیگری را دچار مشكل كند.
عدهای به خاطر والدین خود ازدواج نمیكنند و یا زمانی كه تصمیم به ازدواج میگیرند با مشكلاتی مواجه میشوند (پدر و مادر با بهانههای مختلف مانع از ازدواج فرزند میشوند). اكثراً این مسئله در خانوادههایی رخ میدهد كه پدر خانواده فوت شده یا پدر فرد بی مسئولیتی است. و در اینجا یكی از فرزندان خود را موظف میكند كه تا آخر عمر از خانوادة خود به خصوص مادرش حمایت كند. در ادامه داستانی در این مورد میخوانیم.)
داستان محله مربوط به مجله راه زندگی شماره 185 پانزدهم دی ماه 1383 است).
خلاصه داستان:
من كوچكترین فرزند خانواده هفت نفری بودم.
همه فامیل میدانستند پدرم بداخلاق ترین مرد روی زمین است. مادرم كه در سن سیزده سالگی به زور همسر پدرم شده بود، در طی تمام این سالها حتی حالا كه پیر شده ست از پدرم میترسد. خواهر و برادرهایم خیلی زود ازدواج كردند و رفتند و در سن چهارده سالگی من و پدر و مادرم تنها شدیم. همیشه دلم برای مادر میسوخت. نمیخواستم باور كنم كه او تا آخر عمرش باید این وضع را تحمل كند تمام رویاهایم حول محور تصویری میگشت كه من مادرم را با خودم به سفر بردهام، برایش خانهای زیبا خریدهام، خوشحالش میكنم، او را به خانه خودم میبرم و نمیگذارم ذرهای اذیت شود و . . . در طی آن سالها خوب درس میخواندم، چون مادر از بچههای درسخوان خوشش میآمد، كم حرف بودم، تو كارهای خانه مثل یك زن به مادرم كمك میكردم، خلاصه هر كاری میكردم تا مادر از من خشنود باشد. در دانشگاه رشته وكالت خواندم آنهم چون مادر دوست داشت ولی توانست پز آنرا به دیگران بدهد. تمام وظایف مذهبی ام را به نحو احسن انجام میدادم چون این كار شوقی را در چشم مادر میآورد كه بیشترین ارزش را در زندگیام داشت. توی دانشكده با دختری آشنا شدم، دختر سادهای بود و هرگز رفتار زنندهای از او نمیدیدم. در مورد او با مادر صحبت كردم اما مادر در حالی كه هنوز او را ندیده بود به شدت مخالفت كردن و سرانجام كاری كرد كه من دیگر به آن دختر فكر نكنم. بعد از آن به سربازی رفتم و در طی آن مدت مادر برای من به دنبال دختری مناسب میگشت. بعد از اتمام سربازی در امتحان كانون وكلا شركت كردن و قبول شدم و كم كم زندگیام داشت سر و سامان میگرفت و معیارهای من در طی این سالها بسیار تغییر كرد و این معیارها با معیارهای مادرم متفاوت بود. اما چطور میتوانستم این مسئله را به او القاء كنم؟ او عادت كرده بود كه من را در هر شرایطی به نحو كامل داشته باشد. هیچ وقت با كوچكترین عقیده و خواست او مخالفت نكرده بودم. اولین پس اندازم را كنار گذاشتم و او را فرستادم مكه. خواهرم و بردادرهایم به او هیچ اهمیتی نمیدادند و پدرم مدام به من غر میزد كه چرا اینقدر به مادرم چسبیدهام و به جای آن نمیروم سراغ زندگی خودم؟! خلاصه مادر از مكه كه برگشت عزمش را جزم كرده میبرد كه هر طور شده برای من دختر مناسبی پیدا كند. مدام مرا به خواستگاری دخترهای كم سن و سال و زیبا برد. اما من كه حال تقریباً سی و دو سال سن داشتم، و دلم میخواست با دختری ازدواج كنم كه بتوانم چند كلمهای با او حرف مشترك داشته باشم مادرم دختری را پسندید اما او اصلاً كسی نبود كه من بتوانم سالها با او زندگی سعادتمندی داشته باشم. اما مادرم عاشق چشمهای رنگی و زیبایی چهرة او شده بود، میتوانست حسابی به همه پز بدهد كه عروسش مهندس میشود و چقدر هم زیباست. اینجا بود كه برای اولین بار به مادرم نه گفتم، باورش نمی شد، همیشه فكر میكرد من در هر شرایطی مطیع او خواهم بود، سكوت می كنم و میگویم هر چه شما بگویید. . . . اما حالا موضوع یك عمر زندگی بود، حالا فهمیدم چرا خواهر و برادرهایم به سراغ زندگی خود رفتند. متوجه شدم كه هر انسانی باید زندگی مخصوص به خود داشته باشد.)
دلایل پنهان دیگری كه وجود داد این است كه بعضی از جوانها شرطیاند ، یعنی به دلیل اتفاق ناگواری كه برای خواهر، برادر یا یكی از فامیل آنها افتاده و ازدواجشان با مشكل رو برو شده، شرطی شدهاند، یعنی از ازدواج میترسند. همانطور كه گفتیم عدهای از جوانان از مسوولیت پذیری میترسند و به محض اینكه حرف ازدواج پیش میآید، دچار دلشوره می شوند و دست آخر به دلیل عدم آگاهی از معیارهای ازدواج دچار ترسی پنهانی هستند كه اقدام به ازدواج نمیكنند.
حال راهكاریهایی را بیان میكنیم: كسانی كه شرطیاند باید شرطی زدایی كنند و این تفكر غلط را كه همه ازدواجها با دشواریهایی روبرو هستند، از خود دور سازند. كسانی كه دلشوره ازدواج دارند باید بدانند كه این دلشوره طبیعی است و پس از اینكه ازدواج كردند خود به خود از بین میرود و كسانی كه به دلیل عدم آگاهی از چگونگی ازدودج بیمناكاند، و باید بدانند كه با خواندن كتابهای مختلف در این زمینه آنقدر میزان آگاهی شان بالا میرود كه خود را برای ازدواج آماده میبینند.
شاید خیلیها بگویند ازدواج به درد سرش نمیارزد و مجردی هم عالمی دارد . چرا ازدواج كنیم و با اختلاف عقیده هایی كه پیدا میكنیم روبروی هم قرار بگیریم و نیروی خود را صرف جر و بحث دائمی بكنیم؟
زن و مرد دو نیری متخاصم و رودروی یكدیگر نیستند كه بخواهند برضد هم باشند. آنان دو نیروی مكمل برای تولید نسل هستند. پایهریز اساس خانواده و شادی بخش زندگیاند. آنها با پیوند با یكدیگر آفریننده حیات موجودی تازه به نام انسان و برآورنده نیاز آینده جهان و هستیاند.
پس لزومی ندارد كه زن ستیزی یا مرد ستیزی كه تفكری است بیمارگونه، (و امروز خیلی عنوان میشود) مطرح شود.
ازدواج در سنین بالا( بیش از سی سال) دارای معایب و محاسنی است. محاسن ازدواج در سن بالا این است كه فرد در این سن با تجربهتر است و تصمیمات او بیشتر از روی عقل و منطق است تا احساس. بنابراین احتمال اینكه اشتباه كند بسیار كم است در این زمان افراد، مسئولیت پذیرتر و فهمیدهتر هستند در نتیجه بهتر میتوانند مسائل و مشكلات زندگی را حل و فصل كنند.
معایب ازدواج در سن بالا این است كه: هر چه سن افراد بالاتر میرود احتمال ریسك آنها در زندگی كاهش پیدا میكند همچنین تحرك آنها كم تر میشود. زمانی كه احتمال ریسك افراد پائین میآید انتخاب كردن برای آنها دشوار میشود در نتیجه ممكن است بسیار مشكل پسند و كمالگرا باشند و توقعات زیادی از همسر آینده خود داشته باشند و چون در این سن اكثراً از نظر مالی و موقعیت شغلی و اجتماعی، در سطح بالای هستند ترجیح می دهند با كسانی كه شریط بسیار مطلوبی دارند ازدواج كنند. شاید در ظاهر این طور به نظر برسد كه داشتن شرایط بسیار مطلوب، امتیاز خوبی است و ایرادی در آن وجود ندارد اما مشكل زمانی حاصل میشود كه ما بعد از مدتی متوجه شویم آن شرایط در ظاهر عالی است و برای یك زندگی كافی نیست. مشكل دیگری كه ایجاد میشود این است كه چون فرد كم تحرك میشود بنابراین نمیتواند همانند زمانی كه جوانتر بود آن شور و هیجان اول زندگی را داشته باشد. و این مسئله زمانی حاد میشود كه فرد با كسی ازدواج كند كه نسبت به خودش بسیار جوانتر، است فرد جوانتر از همسرش انتظاراتی دارد و چون او نمیتواند این شور و هیجان را برای او به ارمغان بیاورد دچار ناراحتی میشود. مسئله دیگر زمانی بوجود میآید كه فرد در سن بالا ازدواج كرده مثلاً آقایی در سن 50 سالگی ازدواج میكند زمانی كه او صاحب فرزندی میشود تقریباً به اندازه یك نسل با فرزندش اختلاف سنی دارد و در نتیجه وقتی كه فرزندش بزرگ میشود نمیتواند با او ارتباط خوبی برقرار كند. مسئله دیگر این است كه كوچكترین اشتباه در ازدواج ممكن است در این سن غیر قابل جبران باشد و فرد دیگر فرصت نكند ازدواج مناسب انجام دهد است. البته مواردی كه اشاره شد، مسائلی است كه در جامعه امروز ما وجود دارد و اگر نه ممكن است استثنا نیز وجود داشته باشد. ازدواج در سن بالا و مشكلات آن با توجه به اینكه آن فرد زن یا مرد باشد فرق میكند. مشكلاتی كه در بالا به آن اشاره شد می تواند بین مردها و زنها مشترك باشد. اما مشكلی كه برای خانمها بیش تر از آقایان پیش میآید این است كه هر چه سن خانمها بالاتر میرود قدرت باروری آنها رفته رفته كاهش پیدا میكند بنابراین ممكن است مثلاً بعد از سن 35 سالكی یك خانم نتواند باردار شود یا بارداری او در این سنین بسیار خطرناك باشد (بارداری در سن بالا امكان ایجاد فرزندان عقب مانده ذهنی را افزایش میدهد).
البته مسائل مختلفی وجود دارد كه افراد تمایلی به ازدواج ندارند. به عنوان مثال: شكست عشقی یك مرحله از زندگی ممكن است باعث شود تا فرد تصمیم گیرد تا دیگر ازدواج نكند یا در سنین بسیار بالا ازدواج كند. البته این شكست ممكن است به دلایل مختلف بوجود آمده باشد:
از جمله:
1- خیانت طرف مقابل: كه در این صورت فرد نسبت به جنس مخالف خود بیاعتماد میشود.
2- پاسخ منفی طرف مقابل: ممكن است به غرور شخص لطمه وارد شود و دیگر اقدامی نكند.
3- مخالفت بیش از اندازه والدین: فرد نسبت به والدین خود بی اعتماد میشود و یا اگر این مخالفت از طرف خانوادة طرف مقابل باشد بعد از مدتی مأیوس شود.
4- اقدام نكردن به موقع: (با مثال توضیح میدهیم) فرض كنید آقایی به خانمی علاقمند شود در طی چند ماه یا شاید چند سال سعی در شناخت او و خانوادهاش میكند. خانم از علاقة این فرد نسبت به خودآگاه میشود، و اما اقدامی از طرف آقا صورت نمی گیرد و خانم از او مأیوس شده و با فرد دیگری ازدواج میكند و آن زمان شخص به خود میآید و میبیند شاید بهترین فرصت زندگیاش را از دست داده، فرصتی كه شاید دیگر برایش پیش نیاید. و همة این اتفاقات به علت عدم تصمیمگیری به موقع است.
البته برعكس این اتفاق نیز امكان دارد: چه بسیار دختر خانمهایی كه از فرصت خود اسنفاده نكرده و پشت به بخت خود كردهاند. و بعدها حسرت خوردهاند.
متأسفانه این تجربهای است كه قیمت بسیارگرانی دارد. نتیجه اخلاقی این است: زمانی كه تصمیمی میگیریم و میدانیم كه تصمیم ما درست است حتماً آنرا انجام دهیم. حتی اگر بعدها متوجه شویم كه اشتباه میكردیم بهتر از این است كه یك عمر حسرت بخوریم كه جرا از فرصتی كه داشتیم استفاده نكردیم. فرصتی كه دیگر قابل جبران نیست.
5- گاهی اوقات افراد به علت بیماری یا نقص عضوی كه دارند حاضر به ازدواج نیستند.
زمانی كه از این افراد علت ازدواج نكردنشان را میپرسیم اینگونه پاسخ میدهند: نمیخواهم فرد دیگری را در گیر مشكلاتم كنم. در صورتی كه واقعیت چیز دیگری است. همانطور كه در قسمتهای قبل (دلایل نادرست ازدواج) گفتیم كه نباید از روی ترحم ازدواج كرد.
در واقع این افراد دوست ندارند كه دیگران از روی ترحم و دلسوزی با آنها ازدواج كنند. این افراد خود را با كار یا تحصیل علم یا هنر مشغول می كنند و اكثراً در این زمینهها انسانهای موفقی هستند. در پاسخ به اینگونه افراد باید گفت: كه افراد زیادی هستند كه داوطلب ازدواج با آنها هستند. بنابراین باید واقعیت را بپذیرند. اگر اطراف خود را با دقت نگاه كنیم كسانی را خواهیم یافت كه با داشتن بیماری یا نقص عضو زندگی خوبی دارند. مثلاً بعد از جنگ تحمیلی افراد بسیاری دچار آسیب جسمانی شدند ( این جانبازان نزد مردم كشور ما قابل احترام و با ارزش هستند) و دختران با ایمانی با این افراد ازدواج كردند. و زندگی شاد و سالمی دارند. توصیه من به افرادی كه نقص جسمانی را مانع ازدواجشان میدانند، این است كه: شما پیشنهاد ازدواج خود را به فرد موردنظر بدهید آنگاه به او اجازه دهید تا در این مورد فكر كند اگر پاسخ او منفی بود شما چیزی از دست ندادهاید و باز فرصت دارید تا انتخاب كنید و اگر پاسخ مثبت بود برای اینكه مطمئن شوید آیا آن فرد از روی احساسات یا ترحم و دلسوزی پیشنهاد شما را پذیرفته است یا خیر، بهتر است برای چند ماه با او در ارتباط باشید و او را با مشكلات و مسائلی كه بیماری یا نقص عضو شما بوجود میآورد آشنا كنید تا او بداند در آینده با چه مسائلی روبرو خواهد بود و پس از پایان (مثلاً سه ماه یا بیشتر) نظر قطعی او را بخواهید. البته در طی این مدت نه تنها مشكلات بلكه توانمندیهای خود را نیز به او نشان دهید و در پایان تصمیمگیری را به عهده او بگذارید. در هر صورت هیچ كس نمیتواند ضمانت كند كه همسرش تا پایان عمر با او خواهد بود. حتی كسانی كه از لحاظ جسمی سالم هستند ممكن است بعد از مدتی از هم جدا شوند.
من فكر می كنم حتی كسانی كه به بیمار ایدز (HIV) مبتلا هستند با مشورت پزشك خود میتوانند با كسانی كه همین بیماری را دارند ازدواج كنند. زندگی یعنی حركت، بنابراین نباید هیچ گاه نا امید بود. شاد باشیم و از لحظات خود به بهترین نحوه، استفاده كنیم. اگر از كسی كینهای به دل داریم آن فرد را ببخشم .چون زمانی كه ما از كسی نفرت داریم این كینه همچون طناب نامرئی بین ما و آن فرد است بنابراین با گذشت میتوان این طناب را پاره كرد و آسوده زیست. و راز شاد زیستن در امنیت و آرامش خاطر است.
ملاكهای انتخاب همسر:
1- تدین
2- اخلاق نیك
3- شرافت خانوادگی
4- عقل
5- سلامت جسم و روح
6- زیبایی
7- علم و سواد
8- كفو همدیگر بودن
چه كسی را به همسری برگزینیم؟
بیشترین مشكلاتی كه در «زندگی خانوادگی» به وجود میآید، به خاطر این است كه دختر و پسر در اینجا به خطا رفتهاند و همسر متناسب با خود را انتخاب نكردهاند.
معیارها و ملاكها و خصوصیات و صفاتی كه در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:
الف) آنهایی كه ركن و اساسند و برای یك زندگی سعادتمند حتماً لازمند.
ب) آنهایی كه شرط كمال هستند و برای بهتر و كاملتر شدن زندگیاند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.
اول- تدین ( از اركان اساسی و حتمی)
انسانی كه دین ندارد، هیچ ندارد، هر چه هم داشته باشد، هیچ محسوب میشود. انسان دیندار، هرگز نمیتواند با همسر بیدین، كنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانهای داشته باشند. انسان متدین، ممكن است بتواند نقصهای دیگر همسرش را تحمل كند اما بی دینی او را هرگز نمی تواند تحمل نماید.
از ثمرههای تدین می توان به موارد زیر اشاره كرد.
الف) عفت، ب) حجاب، ج) نجابت، د) حیا
انسان به هر اندازه كه عفیف و نجیب و پاك باشد، به همان اندازه «متدین» است. هر چند كه خودش متوجه نبوده و متعقد به دین نباشد. عفت و نجابت و پاكی و اصولاً هر صفت و خصوصیتی كه كمال محسوب شود، جزئی از دین است.
دوم- اخلاق نیك (ویژگی اساسی و حتمی برای طرفین)
منظور از «اخلاق نیك» تنها «خندهرویی و خوش خلقی اصطلاحی» نیست، زیرا خندیدن و . . . . در بعضی از مواقع ، نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلكه ضد اخلاق است. بلكه منظور از اخلاق نیك، «صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع» میباشد.
پیامبر اكرم (ص) میفرماید: با كسی كه اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج انجام دهید و اگر چنین نكنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین بوجود خواهد آمد.
بدزبانی، زبان درازی، نیش زدن با زبان، بی ادبانه و بی پروا سخن گفتن و فحش دادن از نمونههای برجستة «بداخلاقی» است. و خوش زبانی، نرم خوی در سخن و مؤدبانه سخن گفتن، از نشانه بارز «خوش اخلاقی» میباشد.
«حسادت» از نشانههای مهم « اخلاق بد» است و «بزرگواری» از نمونههای برجستة «اخلاق پسندیده» است.
زندگی با انسان «كج خلق» بسار مشكل است و زندگی با افراد «خوش خلق» و «خوش برخورد» به انسان نشاط و امید میدهد. خوش خلقی یكی از نشانههای «ایمان» است بدخلقی، از نمونههای «ضعف ایمان».
لجاجت و دورنگی، لطمههای سنگینی به زندگی خانوادگی وارد میكند.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
از حضرت محمد (ص) در مور نشانههای مؤمن سؤال كردند حضرت فرمود: نشانههای مؤمن این است كه رئوف است و می فهمد و حیا دارد. از حضرت علی (ع) پرسیدند. نشانههای مؤمن چیست؟ حضرت فرمودند: نشانة مؤمن این است كه نگاه میكند آنچه خدا از حق و حقیقت به او واجب كرده، دنباله رو آن میشود و نگاه میكند به آنچه با حق مخالف است، از آن دوری می جوید اگر چه باطل با او فامیل نزدیك باشد بنابراین فرد مؤمن مهربان رئوف و با معرفت است، شرم و حیا دارد وحق جو است و نسبت به باطل بیزار است. اگر فردی را كه ما برای زندگی مشترك در نظر گرفتیم دارای این صفات باشد.
- دیگر حق همسر را پایمان نخواهد كرد.
- نسبت به همسر، دلسوز خواهد بود.
- در اختلافهای خانوادگی هنگامی كه متوجه اشتباهش شد عذرخواهی خواهد كرد چرا كه قرار است دنباله رو حق و حقیقت باشد.
- دیگر زحمات همسر را نایده نمیگیرد زیرا كه فهم و شعور و معرفت دارد.
- از حرفهای ركیك و زننده و همچنین كارهای بد و ناپسند دوری خواهد كرد چون شخص با حیایی است.
اصولاً شخص بد اخلاق، حداقل یك كمبود در خود احساس میكند. و به همین علت، خود را نسبت به دیگران ناقص تلقی كرده و به مرور زمان و با فكرهای ناصحیحی كه در مقایسه خود با دیگران می نماید اعصاب و روانش دچار تزلزل شدید شده تاجایی كه تحمل شنیدن و یا دیدن كوچكترین رفتار متضاد با ایده و روش خود ندارد و به همین خاطر ظرفیتاش پرگشته و عكس العمل نشان میدهد و این عكس العمل حربهای است كه در حقیقت برای پیرو نمودن دیگران به كار می بندد و از این رو شما تا از او اطاعت می كنید، داد و فریادی از او نمیشنوید اما هنگامی كه كارها بر خلاف آنچه او می خواهد اتفاق افتاده باشد و یا بخواهد اتفاق بیفتد، این قشقرق را به پا خواهد كرد.
(اسداللهی فرد/ گفتنیهای ازدواج)
سوم- شرافت خانوادگی (شرط اساسی و حتمی برای طرفین)
منظور از «شرافیت خانوادگی» شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلكه منظور «نجابت و پاكی و تدین و . . . . » است.
ازدواج با یك فرد، مساوی است با پیوند با یك خانواده و فامیل و نسل!
در مسأله « انتخاب همسر» معقول نیست كه انسان بگوید: « من میخواهم با خود این فرد ازدواج كنم و كاری به خانواده و فامیل او ندارم. . . . »زیرا ؛ این فرد جزئی از همان خانواده و فامیل است و مسلم است كه بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل، از راه وراثت و تربیت و محیط عادات به این فرد منتقل شده است. اگر تو با آنان كار نداشته باشی، آنان با تو كار دارند! هرگز نمیتوانی همسرت را از آنان و آنان را از همسرت جدا كنی. خودت هم نمی توانی رابطهات را با آنان قطع كنی. یك عمر باید با آنها معاشرت و زندگی نمایی. اگر خانواده و خویشان همسر، ناباب و فاسد باشند، انسان را «زجر كش» می كنند و از دخالتهای آنان در زندگی و از ارتباط با آنان نمیشود بكلی جلوگیری كرد.
بدنامی یا خوشنامی آنان، تا آخر عمر همراه انسان است و در زندگی تأثیر می گذارد، تحمل بدنامی آنان، بسیار مشكل خواهد بود. صفات و خصوصیات آنان، در فرزندان آینده، تأثیر دارد. البته «استثناء» نیز وجود دارد یعنی از خانواده بد، گاهی فرزندان شایسته و خوب بیرون می آیند اما بدون تردید او آثاری از آن ریشة مشترك، را در وجودش دارد. كه ممكن است در مواقع و حالا «عادی» ظاهر نشود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
چهارم- عقل( شرط اساسی برای طرفین)
برای ایجاد «زندگی سعادتمندانه» ، به «عقل و فهم سالم » نیاز است.
امام علی (ع) میفرماید: بپرهیزید از ازدواج با احمق! زیرا مصاحبت و زندگی با او بلا است و فرزندانش نیز تباه می شوند.
توجه: ممكن است انسانی «با سواد» باشد اما «عاقل» نباشد. و یا عاقل باشد اما با سواد نباشد.
یعنی «با سواد بودن» مساوی با «عاقل بودن»« نیست؛ همانگونه كه عاقل بودن نیز مساوی با با سواد بودن نمیباشد. البته «علم» و «عقل» بر یكدیگر تأثیر دارند اما عین هم نیستند. البته بعضی از زرنگیها و زد و بندها و حیله گیریها را نباید به حساب عقل گذارد و انجام دهندة آنها را عاقل نامید.
پنجم- سلامت جسم و روح
اسلام از ازدواج با بعضی از بیماران، نهی فرموده است: مانند بیمارانی كه دارای بیماریهایی از قبیل جزام، جنون و برص باشند. همانطور كه قبلاً هم اشاره شد بعضی از بیماریهای جسمی و روانی، اهمیت چندانی ندارند و مانع انجام وظایف همسری نشده و لطمهای به زندگی نمی زنند و می توان آنها را تحمل كرد و یا با معالجه و مراقبت، درمان و برطرف نمود.
ششم – زیبایی:
«زیبایی » یك امتیاز است و در شیرینی و سعادت «زندگی زناشویی» تأثیر بسزایی دارد. دو انسان كه میخواهند به عنوان همسر و یاور، كانونی سعادتمندانه تشكیل دهند و تا پایان عمر در كنار هم با صفا و صمیمیت و عشق و محبت زندگی كنند. لازم است یكدیگر را از هر جهت دوست داشته باشند و از اندام و چهره و شكل ظاهری هم خوششان بیاید.
زیبایی، یك معیار و اندازه معین و «قانون استاندارد» ندارد كه بشود افراد را با آن سنجید، بلكه- تا حدودی به سلیقة افراد بستگی دارد. حتی ممكن است فردی در نظر كسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت.
زیبایی، یك خصوصیت نسبی است و لازم نیست كه در حد عالی باشد، بلكه مهم آن است كه دو همسر، یكدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند.و كسی كه تدین و ایمان و عفت و ارزشهای اصیل و حقیقی را زیر بنای زندگی قرار داد و «زیبایی» را به عنوان یك «امتیاز كلی» در كنار آنها به حساب آورد، گذشت زمان نمیتواند آن زندگی را فرسوده كند. زیرا خدای مهربان، به پاداش تدین همسران با ایمان، چنان محبت و اشتیاق شدیدی در قلبهای پاك آنان قرار میدهد. كه هیچ عاملی حتی سپری شدن دوران جوانی و شادابی، نمیتواند آن را سرد و كرده از بین ببرد.
بنابراین پیوندی كه بر اساس ارزشهای الهی پدید آمده باشد «پیوندی جاودانه» است و پیوندی كه چنین نباشد «ناپایدار» خواهد بود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
هفتم- علم و سواد
این «ویژگی» در امر «انتخاب همسر» و زندگی مشترك، مورد توجه است و امتیازی برای همسر شایسته محسوب میشود و در تكامل و رشد زندگی و انجام وظایف همسری و تربیت فرزند و . . . . تأثیر نیكویی دارد. اما این خصومت نیز (مانند زیبایی) «شرط كمال» است نه « ركن و اساس» و باید در كنار صفات و معیارهای اصلی و اساسی بررسی شود نه مستقل.
علم بدون تعهد و ایمان همیشه مضر است، همانند «زیبایی» بدون ایمان و عفت.
هشتم – كفو همدیگر بودن (همتایی، سنخیت، تناسب)
ازدواج نوعی «تركیب بین دو انسان و دو خانواده» است. زندگی مشترك یك «پدیدة مركب» است كه اجزاء اصلی و اساسی آن «زن و مرد» میباشند. هر قدر بین این دو عنصر، همانگی، همفكری تناسب و سنخیت روحی و اخلاقی و جسمی باشد، این «تركیب» استوارتر، مستحكمتر، پرثمرتر، شیرینتر، لذت بخشتر و جاودانه تر خواهد بود؛ و هر چه این تناسب و هماهنگی كمتر باشد، زندگی سستتر، تلختر ، كم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود.
موارد همتایی و تناسب دختر و پسر:
1) همتایی دینی و ایمانی: هر چه به هم نزدیكتر باشند و فاصله كمتر باشد، بهتر است. انسان مؤمن، اگر با همسری بی ایمان ازدواج كند و نتواند او را متدین نماید، یا باید همرنگ او شده و بی دین شود و یا در برابر او مقاومت كند و دائماً نزاع و زد و خورد داشته باشد. البته استثناءهایی وجود دارد اما ما مطالب را بر مبنای «اكثر» افراد بیان می كنیم.
2) همتایی و همگانی فرهنگی و فكری: زوجین در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترك و یكسان گرفته و بر مبنای آن عمل كننده و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را بر اساس یك طرح هماهنگ تربیت كنند. این عمل جز با داشتن فرهنگ مشترك و هماهنگ تقریباً غیر ممكن است.
3) همتایی اخلاقی: ممكن است دو نفر از نظر «تدین و ایمان» در مقام بالایی باشند اما از جهت اخلاقی با هم تفاهم نداشته باشند و به اصطلاح «اخلاقشان با هم جور در نیاید» بنابراین در زندگی دچار مشكل خواهند شد.
4) هم سطح بودن در تحصیلات: بهتر آن است كه زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند تا تفاهم بیشتری در زندگیشان وجود داشته باشد.
5) همتایی جسمی و جنسی: مسائل جنسی، یكی از اركان اصلی و بنیادین «زندگی زناشویی» است. «اشباع و ارضاء و رضایت جنیس» زن و شوهر از هم، تأثیر مثبتی در موفقیت زندگی شان دارد همانگونه كه «عدم اشباع و نارضایتی» آنان، تأثیر مخرب و خطرناكی بر كل زندگی باقی میگذارد. اگر یك همسر، از نظر جسمی و جنسی، قوی و «گرم مزاج» و دیگری ضعیف و «سرد مزاج» باشد، در بسیاری از امــور زندگی شان خلل وارد میشود و احتمال فساد و انحراف، بسـیار قوی است.
6) تناسب در زیبایی: توجه به توازن و تناسب میان دو همسر در زیبایی صورت و اندام و قیافه ظاهری نیز لازم است.
7) تناسب سنی: تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یك امر طبیعی است. پسر، 4 سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی میرسد، پس خوب است كه تفاوت سن آنان در امر ازدواج نیز همین مقدار باشد. البته در بخش دوم این تحقیق بطور كی در این مورد توضیح داده شده است.
8) تناسب مالی: قاعدة عامی در این مورد این است كه، صلاح نیست كه دختر و پسرها و خانواده هایشان از نظر مالی و ثروت تفاوت زیادی داشته باشند. زیرا ممكن است موجب تكبر و غرور یك طرف و حقارت طرف دیگر شود.
9) تناسب خانوادگی: ازدواج با یك فرد مساوی است با پیوند با یك خانواده و فامیل و نسل در قسمتهای قبلی توضیح داده شده است.
10) تناسب سیاسی: اگر زوجین به مسائل سیاسی اهمیت دهند باید این مورد توجه كنند كه، از دو گروه مخالف نباشند و اگر نه مشكلی پیش نمی آید.
11) تناسب اجتماعی: كسی كه اهل علم و تحقیق و پژوهش است و می خواهد عمر و زندگیاش را در راستای مسائل علمی و تحقیقی بگذراند و بافت زندگی اجتماعی و خانوادگیاش این گونه بافتی است و روحیه اش یك روحیة كاوشگرانه میباشد، هرگز نباید با فرد و خانوادهای وصلت كند كه روحیه اجتماعی شان یك روحیه اشرافی است و اهل خوشگذرانی، مهمانیهای رویایی و . . . هستند. البته تفریح و سرگرمی در حد اعتدال برای كسی كه اهل تحقیق است نیز لازم است اما عیش و نوش، مهمانی آنچنانی و . . . . چیز دیگری است.
12) همتایی و تناسب در آینده را نیز تا حد ممكن باید در نظر گرفت، از بررسی وضعیت خانواده و رفتار و اخلاق افراد، می توان تا حد زیادی، آیندهشان را پیش بینی كرد دختر و پسر قبل از ازدواج، هدفها و ایده ها و طرح های ذهنی و «احتمال تغییرات» در زندگی آیندهشان را به یكدیگر بگویند. زیرا اگر همسران، اهداف و برنامههای آینده یكدیگر را قبل از ازدواج بدانند یا می پذیرند خود را برای همراهی و تحمل آماده میكنند و یا نمی پذیرند و رد می كنند و مساله منتفی میشود. اما اگر ندانند و نفهمند، در آینده كه با آنها مواجه میشوند، ممكن است قبول نكنند و نتوانند تحمل كنند و آنگاه گرفتاری پیش میآید و كار به نزاع و دعوا و . . . . می كشد.
و در آخر مبحث نتیجه میگیریم كه :
كبوتر با كبوتر باز با باز |
كند همجنس با همجنس پرواز! |
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
راههای گزینش همسر:
1) مشورت
2) واسطه و معرف
3) تحقیق
4) فرستادن پیك
5) نوشتن نامه
6) عكس
7) گفتگوی مستقیم
8) دیدن یكدیگر
راه اول- مشورت:
صفات مشاور:
تدین: به انسان بیدین نمیشود اعتماد كرد، انسان متدین، علاوه بر اینكه مورد اعتماد است. قضایا را از دید اسلام مینگرد و مطابق معیارهای اسلامی نظر میدهد. مشاور باید دارای عقل و فهم باشد و نسبت به مسائل انتخاب همسر و ازدواج، آگاهی كافی داشته باشد، یك مشاور خوب باید رأی و عقیده خود را آزادانه و بدون ترس و مصلحت اندیشی غلط، بیان كند، انسانی كه «آزادی رأی» نداشته باشد، ممكن است مصلحتهایی را در نظر بگیرد كه به زیان مشورت كننده تمام شود، یك مشاور باید دلسوز و خیر خواه و امین و رازدار باشد و . . . . پدر و مادر میتوانند بهترین مشاور برای جوانان باشند و نظرات و تجربیات خود را در اختیار فرزندانشان قرار دهند، اما نظراتشان را بر آنان تحمیل نكنند. البته بعد از گرفتن مشاور نیز در نهایت تصمیم نهایی با خود فرد است.
راه دوم- واسطه و معرف:
واسطه و معرف در امر ازدواج كسی است كه: دختر و پسری را میشناسد و آنان را برای ازدواج، به یكدیگر معرفی میكند و یا اینكه: علاوه بر معرفی، در ادامه كار نیز آنان را یاری مینماید و یا اینكه: او معرفی نمیكند، اما جوان یا خانواده و یا بستگانش به او مراجعه كرده و از او میخواهد كه فرد مناسبی را برای ازدواج به او معرفی كند و یا در امر انتخاب همسر، راهنمایی و كمكش نماید. این وساطت بسیار مهم است و به هر كسی نمی توان اعتماد كرد.
انواع واسطهها:
1) خیر خواه و آگاه: اینان معیارها را میدانند و راه و رسم این وظیفة مهم را میشناسند و به خوبی از عهدة آن بر می آیند.
2) خیر خواه و اما ناآگاه: اینان نیتشان «خیر» است و می خواهند كاری صواب كنند و به ثواب برسند اما راه و رسم آن را نمیدانند و ممكن است اعتماد به اینان، خسارتبار باشد.
3) افرادی كه نیت سوء دارند و غرضهای پلید و منافع خاصی را دنبال می كنند. این افراد نیتشان شر است و عملشان هم شر و جوانان و خانواده باید كاملاً مواظب این شیادان باشند.
راه سوم- تحقیق
1) بررسی احوال و صفات خویشان نزدیك شخص:
بعضی از خصوصیات و صفات، در یك خانواده و فامیل، گسترده است و افراد یك خانواده و فامیل دارای صفاتی مشتركند.
2) تحقیقی از طریق خویشان او
البته نظر خویشان نمیتواند «حجت» باشد چون ممكن است از روی ترس یا مصلحت اندیشی سخن گویند. بنابراین نظر آنها تنها میتواند راهنمایی برای مراحل دیگر تحقیق باشد. مگر این كه اطمینان حاصل شود كه فرد مورد مشورت انسانی عادل و بی غرض و بی طرف است و واقعیت را كتمان نمیكند.
3) از طریق دوستان نزدیك «او».
همكلاسان، همكاران و دوستان نزدیكی كه مدتها با او در تماس و معاشرت و دوستی بوده آنان موارد خوبی برای تحقیقاند البته باید به نكتهای كه در مورد خویشاوندان گفته شد در اینجا نیز تفكر كرد.
4) از طریق معلمان و استادان «او».
اینان ممكن است خصوصیات و مطالبی دربارة «او» بدانند كه حتی خویشان و دوستان نزدیكش هم ندانند. دربارة اینان مشكل قبلی كمتر وجود دارد، زیرا آنان، نه خویشاوند هستند و نه نیازی به آن گونه مصلحت كاری و كتمان میبینند.
5) تحقیق از طریقی دشمنان «او».
دشمنن شخص، عیبهایش را واضحتر بیان می كنند. البته این هم حجت نیست و اگر عیب و نقصی از «او» بیان كردند، تا از راههای دیگر ثبت نشود، نباید مورد توجه و عمل قرار گیرد.
راه چهارم – فرستادن پیك
دختر و پسر و خانوادهیشان، چند نفر از خویشان و آشنایان را برگزینند و به منزل و مكان فرد مورد نظر بفرستند. قبل از فرستادن « پیكها »به این «مأموریت مهم!»، «دستور كار مأموریت» را برایشان بیان كنند. به این صورت كه : معیارها و نقطه نظرهای خود و اموری را كه آنان باید مورد توجه قرار دهند، برایشان تشریح كنند. البته پیكها باید عاقل و خیرخواه و امین باشند و همچنین دارای تجربه و معیارهای صحیح، هم جوان و هم سالمند باشند زیرا سالمندان تجربههایی دارند كه ممكن جوانان نداشته باشند و جوانان نیز معیارها و بینشهایی دارد كه شاید سالمندان فاقد آن باشند. پس از آن كه پیك ها از مأموریت بازگشتند، دختر و پسر و خانوادة هایشان، اطلاعات و نظرات را بگیرند و پیرامون آن تفكر و دقت و مشورت كنند و پس از بررسی همة جوانب، برای برداشتن گامهای بعدی تصمیم بگیرند. اطلاعاتی و نظرات پیكها، حكم «راهنما» را دارد، نه حكم «نظر نهایی» راه و امكان وجود اشتباه در نظراتشان نیز هست. در این مرحله نیز، تصمیم گیرنده نهایی، «دختر و پسر» هستند، با بررسی همة جوانب امور.
راه پنجم- نوشتن نامه:
پس از پیمودن راههای قبل، اگر زمینه مساعد بود و دختر و پسر به تصمیم مثبت نزدیك شوند، گام بعدی میتواند «نامه نوشتن» باشد. منظور ما از «نامه نوشتن»، آن «نامه پراكنیهای عاشقانه» كه بعضی از افراد انجام میدهند نیست، بلكه منظور این است كه: دختر و پسر، با اطلاع خانوده هایشان و با رعایت موازین عفت و شرع نظرات، هدفها، خواستهها و انتظارات خود را از همسر، معیارها و ملاكهای خود، برنامههای آینده خود اخلاق و روحیات خود و از این گونه امور را، محترمانه و بدون خلافگویی و پرده پوشی، بنویسند و بوسیلة «پیكها» برای یكدیگر بفرستند.
راه ششم- عكس:
پس از پیمودن راههای پیشین، اگر نتایج آنها مثبت بود و اگر دختر و پسر یكدیگر را ندیده باشند، دیدن عكسهای یكدیگر میتواند در افزایش شناخت و رسیدن به تصمیم، مؤثر باشد.
باز منظور آن عكس دادنهای «خلاف حیا و عفت» نیست، بلكه باید عكسها بوسیله «پیكهای امین» از افراد خانواده، فرستاده شده و پس از دیدن، باز گردانده شود.
این راه، به هیچ وجه نمیتواند حجت و دلیل نهایی باشد؛ زیرا «عكس» نمیتواند حقیقت درونی شخص را بیان كند؛ حتی نمیتواند قیافة ظاهری را هم به طور كامل نشان دهد. بلكه یك «راهنمای جزئی» است به سوی شناخت و آگاهی كوتاه برای گامهای بعدی.
راه هفتم- گفتگوی مستقیم:
از مهمترین و موثرترین راههای «نقشة راهنما» صحبت و گفتگوی رو در روی دختر و پسر است پس از پیمودن راههای قبلی و مثبت بودن نتایج آن، حتماً لازم و ضروری است كه دختر و پسر، «مذاكرة مستقیم» داشته باشند و در فضایی آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران، مسائل و نظرات خود را بررسی كنند. این گفتگو باید خونسردانه و با آمادگی قبلی باشد. بین تصمیم گفتگو و انجام آن فاصله باشد تا بتوانند خود را آماده كرده و آنچه را میخواهند مطرح كنند، یادداشت نمایند. یكی از فایدههای مهم این گفتگوها این است كه: از سخنان شخص و صحبت با او، میتوان مقدار زیادی به مكونونات دروناش پی برد و از احوال و صفاتش آگاه شد. امیرمؤمنان (ع) میفرمایند: «انسان هر چه را در دل و درونش پنهان كند،از لغزشهای زبان و حالتهای چهرهاش آشكار میشود».
پدران و مادران- كه سعادت فرزندانشان را میخواهند- باید آنان را در این مسأله مهم یاری كنند و زمینه انجام آن را را فراهم نمایند. و آرامش لازم را برایشان بوجود آورند. مبادا خدای ناخواسته از این كار جلوگیری كرده و تعصب بی جا بخرج دهند. این گفتگو، از نظر اسلام و عقل، پسندیده است بسیار دیدهایم كه پدر و مادر دختر، از این گفتگو ممانعت میكنند و این كارشان را به حسب اسلام و غیرت میگذارند، در صورتی كه اسلام و غیرت، حكم میكنند كه وسائل سعادت و خوشبختی را فراهم كنیم. و این گفتگو، در سعادت و تفاهم بین زن و شوهر، تأثیر بسزایی دارد. متأسفانه عدهای از پدر و مادرها، صحبت كردن دو جوان را به حساب پاسخ مثبت دو طرف میدانند و فكر می كنند كه حتماً پاسخ هر دو باید مثبت باشد و اگر یكی از طرفین (دختر یا پسر) پاسخش منفی باشد به شدت با او برخورد میكنند.
دستور كار جلسه:
موضوعات قابل طرح در این گفتگو و مذاكرات، مختلف است؛ زیرا افراد، عقیدهها، آرمانها، هدفها و خواستههایشان باه متفاوت است. اما بعضی از مطالب، عمومی بوده و لازم است مطرح شود و روی آنها مباحثه صورت گیرد، بنابراین بعضی از آنها را بیان میكنیم.
1) بیان خط مشی كلی زندگی آینده:
بیان اینكه زندگی را بر چه مبنایی میخواهند استوار و اداره كنند. مثلاً یك جوان متدین، میخواهد زندگیاش بر اساس قوانین اسلام بنا شود و همسرش نیز باید چنین باشد و در همة امور زندگی، تابع اسلام باشند.
2) گفتگو دربارة اهداف آینده:
بیان هدف هایی كه قصد دارند در زندگی آیندهشان دنبال كنند. هدفها و آرمانهای علمی، اخلاقی، اجتماعی، شغلی و . . . . .
3) بیان صادقانه صفات و اخلاق و خصوصیات خود
4) بیان خواستهها و انتظارات طرفین از یكدیگر
5) بیان نظرات خود دربارة چگونگی برخورد و رفتار و رابطه با خانواده و بستگان وخویشان یكدیگر.
6) طرح نظرات خود دربارة شیوة تربیتی فرزندان آینده
7) بیان عیبها و نواقص و بیماریهای خود:
اگر دختر و پسر، بیماری و عیب و نقص دارند، صادقانه و بدون كم و زیاد، به یكدیگر بگویند؛ زیرا:
اولاً: این كار واجب است و پرده پوشی و مخفی كردن عیبها، «تقلب» و «كلاه گذاری» و «خیانت» محسوب میشود و حرام است.
ثانیاً: اگر از اول گفته شود، طرف مقابل ، یا او را با همان عیب می پذیرد و یا رد میكند. اگر پذیرفت، خود را برای تحمل آن آماده میكند و او را انسانی صادق و بیتقلب و با شهامت میبیند و محبتش را به دل میگیرد و خود را در آینده «فریب خورده» احساس نخواهد كرد. اما اگر گفته نشود و بدون آگاهی طرف، وصلت صورت گیرد، در آینده از آن عیب و نقص با خبر خواهد شد و خود را «فریب خورده» و «خسارتكار» و همسر و خانوادة او را «فریبكار و خیانتكار» میبیند و . . . . آنگاه مشكلات فراوانی به بار خواهد آمد. محبت همسر از دلش بیرون میرود و كینة او را به دل میگیرد؛ زیرا انسان نمیتواند فردی «فریبكار» را دوست داشته باشد. اگر همین عیب و ایراد را قبلاً صادقانه به او گفته بودند، ممكن بود بپذیرند. اما حالا مسأله فرق میكند. البته بعضی از عیب ها و بیماریها و اشتباهات گذشته كه هیچ ربطی به حقوق همسر و زندگی آینده ندارد میتواند این نشود اما باید در چنین حالتی با مشاوره صحبت كنید.
شروط و خواستههای ناحق را نپذیرید!
گاهی مشاهده میشود كه دختر و پسر قبل از ازدواج، شرطها و خواستههایی را برای هم مطرح و بر یكدیگر تحمیل می كنند كه ناحق است و طرف را از حقوق مسلم و حتمی خود محروم و از او سلب اختیار میكنند.
این شرطها و خواسته های ناروا را به هیچ وجه نباید پذیرفت. اختیارات و حقوقی را كه خداوند به هر كدام از مرد و یا زن داده است. نباید با پذیرفتن شرط، از دست داد. با خود نگویید «فعلاً میپذیریم اما بعداً عمل نمیكنیم.» زیرا پذیرفت شرط تعهد میآورد و مؤمنان باید به شرطهایشان عمل كنند.
راه هشتم- دیدن یكدیگر:
پس از پیمودن راههای قبل، اگر به نتیجة مثبت رسیدند و همة امور را رو براه دیدند و هیچ مانعی سر راه ازدواجشان نبود و در صورتی كه دختر و پسر، یكدیگر را نایدده باشند، تصمیم نهائی لازم است همدیگر را كاملاً ببینند. دیدن چهره و قیافة ظاهری، از لازمترین و ضررویترین مسائل این مرحله از «نقشة راهنما» است.
تعریف و توصیف دیگران، هر چند كه موثر است، اما كافی نیست؛ بلكه خود دختر و پسر نیز باید ببینند؛ زیرا سلیقه ها متفاوت است. دیدن مقدار كمی از صورت هم كافی نیست، بلكه بطور كامل و واضح و آشكار ببینند، بطوری كه هیچ نقطة مبهمی باقی نماند.
مبادا گفته شود:« ما همه چیز را پسندیدهایم و خواستهها و معیارهایمان تأمین است؛ دیگر مهم نیست كه قیافه و شكل ظاهری چگونه باشد.
زیرا پسندیدن یا نپسندیدن قیافة ظاهری، میتواند بر تمام نتایج قبلی تأثیر بگذارد. شیوة صحیح در این موضوع این است كه: هر گاه خواستگاری بری دختر آمد، باید مقدمات و راههای بدست آوردن شناخت، مانند تحقیق، مشورت، فرستادن پیك و . . . . طی شود و همة جوانب كار سنجیده و بررسی گردد. آنگاه اگر معلوم شد كه پسر قصد سوء استفاده ندارد و دختر و پسر كفوء هم هستند و منافعی سر راه ازدواجشان نیست و احتمال وصلت و ازدواج، قوی است؛ زمان «دیدن كامل» به عنوان مرحلة نهایی تصمیم و گزینش، انجام گیرد. است.
مردی از امام صادق (ع) پرسید: آیا مردی كه قصد دارد با زنی ازدواج كند، میتواند به گیسوان و زیبائیهایش نگاه كند؟ امام (ع) فرمودند: اگر قصد سوء استفاده نداشته باشد (واقعاً به قصد پسندیدن برای ازدواج باشد) هیچ اشكالی ندارد.
استخاره:
هر گاه كسی بخواهد كاری را انجام دهد، اگر خوبی و سلاح آن كار برایش روشن است، باید با استمداد و طلب خیر از خداوند و توكل به او، آن كار را انجام دهد و هیچ برای استخارة مصطلح نیست. و اگر بدی و عدم صلاح آن كار برایش آشكار است. باید آن را ترك كندن و باز هم هیچ جایی برای استخاره وجود ندارد. اما اگر پس از تفكر و تحقیق و مشورت و پیمودن تمام راههای ممكن، باز هم راه به جایی نبرد و «حیران» بر سر «دوراهی» درماند و عقربة اندیشه و تصمیمش روی 50% مانده و به هیچ طرفی تمایل پیدا نكرد و آن كار هم به گونهای است كه نمیشود به حال خود رهایش كرد، بلكه باید تكلیف آن را روشن نمود. . . . . . . آنگاه نوبت به «استخارة معروف» میرسد؟
به علاوه ، این استخاره ، هیچ گونه «تكلیف شرعی و عقلیای» معین نمیكند، بلكه انسان را از حیرت و سر دو راهی بیرون میآورد و یكی از دو راه را پیش روی او میگذارد «انجام یا ترك» و این استخاره علاوه بر این كه هیچ تكلیفی نمیآورد، هیچ تضمینی هم وجود ندارد كه راهی را كه نشان داده، صحیح باشد و راه مقابلش غلط. نكته مهم این است كه فردی كه برایتان استخاره میكند عالم باشد.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
دوران نامزدی:
از چند جهت لازم است كه بین عقد و عروسی فاصلهای باشد:
1) دختری كه چندین سال در یك خانواده زندگی كرده و با افراد خانواده بخصوص پدر و مادرش انس شدیدی دارد، و جدایی از آنان برایش سخت است، صلاح نیست كه ناگهان او را از خانوادهاش جدا كنند، زیرا از نظر عاطفی به او لطمه وارد می شود. بلكه لازم است برای این جدایی، به تدریج در او آمادگی ایجاد شود.
2) دختر و پسری كه تاكنون مسؤولیت زندگی به عهدة پدر و مادر بوده است، آمادگی آن را ندارند كه یك مرتبه كل مسئوولیت زندگی را به دوش بگیرند. بلكه فرصتی لازم دارد كه خود را برای پذیرش بار مسؤولیت زندگی مشترك آماده كنند.
3) دختر و پسری كه تا چندی قبل با هم بیگانه بودهاند، برایشان سخت است كه یك مرتبه و بدون مقدمه در كنار هم قرار گیرند و با هم زندگی مستقل را شروع كنند لازم است مدتی بگذرد تا با هم انس بگیرند و آماده زندگی با هم باشند.
4) ممكن است دختر و پسر، بنا به دلائلی- مانند ادامة تحصیل یا سربازی- آمادگی زندگی مشترك و مستقل را نداشته باشند، اما آمادگی نامزدی را داشته باشند. پس، نامزد میشوند تا هنگامی كه آن موانع برطرف شد، عروسی كنند.
5) والدین دختر و پسر نیز برای عروسی عزیرانشان، احتیاج به آمادگی دارند. دوران نامزدی، فرصت لازم را برای این آمادگی، در اختیارشان می گذارد و . . . .
فایدههای دوران نامزدی و وظایف دختر و پسر در این دوران:
1) افزایش شناخت نسبت به یكدیگر، برای تفاهم بیشتر،
هر چند كه دختر و پسر ، در مرحلة گزینش، باید شناخت كافی نسبت به هم پیدا كرده باشند اما علاوه بر آن شناخت، باید در دوران نامزدی، آشنایی ملموستر و محسوستر و بیشتری از یكدیگر پیدا كنند و بار و حیات و اخلاق و دیدگاههای هم بیشتر آشنا شوند.
2) اصلاح و تربیت:
اگر كسی صفت و خصوصیتی را در نامزدش مشاهده كند كه مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و یا اصلاح كند و یا صفت وحالتی را در او ایجاد كند. بهترین دوران برای این «اصلاح و تغییر و تربیت» دوران نامزدی است. چون هنوز روابطشان عادی نشده و نسبت به هم احترام و محبت خاصی قائلند، در نتیجة: پذیرششان از همدیگر بیشتر است و زمینة تحول و تغییر و اصلاح و مساعدتر است.
3) افزایش محبت:
یكی از شرطهای مهم و اصلی سعادت در زندگی زناشویی «محبت» است. و زمینة آن باید قبل از عقد فراهم شده باشد. اما دوران نامزدی، بهترین فرصت است برای افزایش و تحكیم محبت. رفتار و گفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزایش محبت و یا كاهش آن، مؤثر است.
بنابراین، دختر و پسر باید كاملاً مواظب اعمال خود باشند و از هر عمل پسندیدهای كه باعث افزیش محبت میشود، كوتاهی نكنند و از كارهایی كه موجب دلسردی و كاهش محبت می شود، اجتناب كنند.
4) ایجاد امید نسبت به زندگی آینده
«امید» نیز نقش مهمی در سعادت زندگی مشترك دارد. نامزدها باید از ایجاد و تقویت امید در دلهای یكدیگر كوتاهی نكنند، با سخنان پر امید و رفتار متین و مطمئن میتوانند این كار را انجام دهند.
5) پایه ریزی استقلال زندگی آینده:
دختر و پسر – معمولاً قبل از ازدواج، وابسته به زندگی پدر و مادر هستند، كه باید این «وابستگی» تبدیل به «استقلال» گردد. دوران نامزدی، فرصت مناسبی برای پی ریزی این استقلال است. نامزدها باید برای آینده، طرح و برنامه بریزند، اهداف و دورنماها وافقهای زندگی آینده را ترسیم نمایند و راههای وصول به آنها را بررسی كنند.
6) بها دادن به احساسات و عواطف همدیگر:
نامزدها باید مواظف عواطف و احساسات یكدیگر باشند و به آنها بها و جواب مناسب دهند. بعضی از نامزدها، به عواطف و احساسات لطیف نامزدیشان، بهای لازم را نمیدهند و به او «بیاعتنایی» میكنند و خیال میكند این كارشان باعث عزیزتر شدنشان میشود و حال آنكه كاملاً برعكس است و چنین رفتاری باعث جریحهدار شدن عواطف نامزدشان می شود و در نتیجه كینة او را به دل میگیرد و ممكن است لطمههای سنگینی به زندگی شان بزند.
دختر باید سنگین و متكبر باشد. اما در مقابل نامحرمان، نه در برخورد با نامزد شرعیاش! دختران متدین و با عفت بدانند كه این كارها، لازمة تدین و عفت نیست بلكه حرام است. معنا ندارد كه دختر، در مقابل نامزدش كه به او محرم است و در حقیقت شوهر اوست، خود را مخفی كند.
7) هدیه دادن:
«هدیه» در جلب دلها و افزایش محبت، نقش عجیبی دارد. لازم نیست كه هدیه، گرانقیمت باشد، بكله لازم است زیبا و مورد علاقة طرف باشد و مهمتر آنكه: ظریفانه داده شود! هدیه دادن، ظرافت و سلیقة خاصی را میطلبد!
این هم فراموش نشود كه: هدیه دادن باید از دو طرف باشد، نه اینكه فقط پسر به دختر یا دختر به پسر بدهد.
8) نامه نگاریهای محبت آمیز:
نوشتن نامههای عاشقانه و پر محبت و با صفا، تأثیر نیكویی در افزایش محبت و استحكام رابطة بین نامزدها دارد. حتی اگر دو نامزد به هم نزدیك باشند و همیشه یكدیگر را ببینند، باز هم نوشتن نامه تأثیر خوبی را دارد. همسرانی را میشناسیم كه پس از گذشت سالها از زمان ازدواجشان، هنوز نامههای دوران نامزدی را نگه داشته و مطالعه میكنند و برایشان خاطره انگیر
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 174 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 335 |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه ………………………….
بخش اول…………………………
- مشكلات دوران كودكی ……………..
- نظریه لورنس كلبرگ دربارة شده…….
- رشد از نظر اسلام ……………….
- مسائل مربوط به قبل از ازدواج…….
- حقایق پیرامون عشق و ازدواج………
- عاشق شدن با یك نگاه ……………
- عشق دو طرفه …………………..
- عشق بعد از ازدواج………………
- دلایل مناسب برای ازدواج………….
- دلایل نامناسب برای ازدواج………..
- مشكلات و موانع ازدواج……………
- نظرات شخصی محقق ……………….
- ملاكهای انتخاب …………………
- چه كسی را به همسری برگزینیم؟ ……
- راهنمای گزینش همسر …………….
- دوران نامزدی ………………….
- فایده های دوران نامزدی………….
- آفتهای دوران نامزدی…………….
- عشق و ازدواج…………………..
- برخورد با واقعیات ……………..
- پرورش اعتماد و صداقت……………
- سؤال و پاسخ در رابطه با روابط زناشویی
- مواردی از زمینههای اختلاف نظر و كشمكش
- شیوه سخن گفتن شما………………
- خطرات افراط در عشق …………….
- بخش دوم: ……………………..
- چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند. پنج افسانة مهلك دربارة عشق
- عواقب باور افسانههای عشقی ………
- چگونه عاشق میشویم. …………….
- كشف تصمیماتتان درباره عشق ………
- ترس از صمیمیت………………….
- اعتماد به نفس پائین ……………
- عاشق شدن به دلائل نادرست…………
- عاشق شدن به دلائل درست…………..
- شش اشتباه بزرگ كه در ابتدای روابط مرتكب میشویم.
- دوری از فرد نامناسب ……………
- ده نوع رابطه كه سرانجامی نخواهند داشت.
- نقطعه ضعفهای مهلك ……………..
- بمب ساحتی تفاهم ……………….
- شش ویژگی كه می بایست در همسر آیندة خود بدنبال آن باشید. ……………………………..
- لیست تفاهم ……………………
- تعهد………………………….
- چرا از تعهد دادن میترسیم. ………
- آزمون (1) ضریب هوشی عشقی شما. ….
- آزمون (2) آیا از لحاظ روحی و احساسی تهیه هستید؟
- بخش سوم: ……………………..
- پرسشنامه و سؤالات مربوط به آن…….
بخش اول
مشكل پنجم
سربازی
این مشكل و مانع، شامل دختران كه اصلاً نمیشود. البته شامل عدهای از پسرها نمیشود كسانی كه در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز كسانی كه بعد از دروس متوسطه، درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلكه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی كه همراه با انجام شغلشان است- خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمیآید.
البته مسئولین نظام باید قانون سربازی را طوری تنظیم كنند كه سربازی به عنوان مانع و مشكل بر سر راه ازدواج نباشد و حقوق و مزایای برای سربازان قرار داده شود كه مخارج خود و همسرشان تأمین شود و . . .
راه حل:
1) نامزدی شرعی و قانونی: نامزدی در دوران سربازی، خیلی شیرین و زیباست. دو نامزد در طول این دوران، نامه نگاری دارند و برای همدیگر مطالب امید بخش دو دلگرم كننده مینویسند. و در هنگام مرخصیهای این دوران، با یكدیگر دیدار و ملاقات می كنند.
2) سكونت در منزل والدین زن یا مرد:
اگر ازدواج كرده باشند، زن، در دوران سربازی شوهرش ، در منزل یكی از والدین سكونت داشته باشد (والدین مرد یا زن) كه تنها نباشد و مرد بتواند با خیال راحت، خدمتش را به انجام برساند و هر گاه به مرخصی آمد، با هم باشند.
3) كمك پدران و مادران:
در مورد مخارج زن و امور دیگر (همان مطلبی كه در بخش «ادامة تحصیلات علمی» گفته شد) قابل انجام است.
مشكل ششم:
(6) وجود برادان و خواهران بزرگتر:
البته این مشكل در بعضی از خانوادهها كه این مسئله برایشان مهم است وجود دارد. و اگر نه این مشكل و عقیده، به هیچ وجه پایه و اساس شرعی و عقلی ندارد. بر جوانان لازم است كه: سنتهای غلط را بشكنند و خود را بدبخت آداب و رسوم غلط نكند. در اینجا باید توجه كرد كه میبایست احترام برادر و خواهر بزرگتر كاملاً حفظ شود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
مشكل هفتم:
(7) مسكن:
لازم است طرحهایی وسیع و فراگیر در سطح كل جامعه اجرا گردد. تا این معضل بزرگ حل شود.
راه حل:
1) سكومت موقت در منزل والدین: در صورت امكان، عروس و داماد برای مدتی در منزل والدین یكی از آنان ساكن شوند تا منزل جداگانهای تهیه كنند. اما باید توجه داشت كه: اگر بداند این سكونت، باعث دعوا و نزاع و توهین و تحقیر میشود، به هیچ وجه صلاح نیست در آن خانه ساكن شوند یا بمانند.
2) اجاره نشینی:
یك امر رایج و معمول در كل جهان است. جوانان یك منزل ارزان و ساده ای اجاره كنند و مقداری سختی اجاره نشینی را تحمل نمایند تا ان شاء الله خانهدار شوند.
مشكل هشتم:
(8) ناتوانی جوانان در ادارة زندگی: در ادامه به آن خواهیم پرداخت
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
نظرات شخصی محقق:
همانطور كه گفته شد مشكلات ازدواج دو دسته هستند: (1) حقیقی. (2) ساختگی.
حال به مورد دوم یعنی مشكلات ساختگی میپردازیم كه البته از جمله مواردی است كه من در تحقیقات خود با آن مواجه شدم ممكن است عدهای بر این عقیده باشند كه ازدواج كردن اسیری است و بهتر است انسان، مجرد زندگی كند، چرا كه با مسایل و مشكلاتی كه در خانوادهها مشاهده می كنیم. به این نتیجه میرسیم كه «بهتر است مجرد مانده و ازدواج نكنیم.»
و از سویی احتمال دارد كسی بگوید: «ازدواج بهتر است و انسان مجرد صاحب زندگی نمیشود، زیرا اغلب افرادی كه مجرد زندگی میكنند اینگونه دیدهایم كه دور از زندگی بوده و صاحب خانه امكانات زندگی نشده اند».
ازدواج امر مقدسی است و به خاط تقدسش در اسلام انجام آن مستجب بوده و ثواب دارد. اما اسلام الزامی برای این امر ندارد و آنرا واجب نكرده است.
گاهی اوقات ازدواج نكردن بهتر از این است كه فرد بدون آمادگی لازم ازدواج كند و زندگی خود و فرد دیگری را دچار مشكل كند.
عدهای به خاطر والدین خود ازدواج نمیكنند و یا زمانی كه تصمیم به ازدواج میگیرند با مشكلاتی مواجه میشوند (پدر و مادر با بهانههای مختلف مانع از ازدواج فرزند میشوند). اكثراً این مسئله در خانوادههایی رخ میدهد كه پدر خانواده فوت شده یا پدر فرد بی مسئولیتی است. و در اینجا یكی از فرزندان خود را موظف میكند كه تا آخر عمر از خانوادة خود به خصوص مادرش حمایت كند. در ادامه داستانی در این مورد میخوانیم.)
داستان محله مربوط به مجله راه زندگی شماره 185 پانزدهم دی ماه 1383 است).
خلاصه داستان:
من كوچكترین فرزند خانواده هفت نفری بودم.
همه فامیل میدانستند پدرم بداخلاق ترین مرد روی زمین است. مادرم كه در سن سیزده سالگی به زور همسر پدرم شده بود، در طی تمام این سالها حتی حالا كه پیر شده ست از پدرم میترسد. خواهر و برادرهایم خیلی زود ازدواج كردند و رفتند و در سن چهارده سالگی من و پدر و مادرم تنها شدیم. همیشه دلم برای مادر میسوخت. نمیخواستم باور كنم كه او تا آخر عمرش باید این وضع را تحمل كند تمام رویاهایم حول محور تصویری میگشت كه من مادرم را با خودم به سفر بردهام، برایش خانهای زیبا خریدهام، خوشحالش میكنم، او را به خانه خودم میبرم و نمیگذارم ذرهای اذیت شود و . . . در طی آن سالها خوب درس میخواندم، چون مادر از بچههای درسخوان خوشش میآمد، كم حرف بودم، تو كارهای خانه مثل یك زن به مادرم كمك میكردم، خلاصه هر كاری میكردم تا مادر از من خشنود باشد. در دانشگاه رشته وكالت خواندم آنهم چون مادر دوست داشت ولی توانست پز آنرا به دیگران بدهد. تمام وظایف مذهبی ام را به نحو احسن انجام میدادم چون این كار شوقی را در چشم مادر میآورد كه بیشترین ارزش را در زندگیام داشت. توی دانشكده با دختری آشنا شدم، دختر سادهای بود و هرگز رفتار زنندهای از او نمیدیدم. در مورد او با مادر صحبت كردم اما مادر در حالی كه هنوز او را ندیده بود به شدت مخالفت كردن و سرانجام كاری كرد كه من دیگر به آن دختر فكر نكنم. بعد از آن به سربازی رفتم و در طی آن مدت مادر برای من به دنبال دختری مناسب میگشت. بعد از اتمام سربازی در امتحان كانون وكلا شركت كردن و قبول شدم و كم كم زندگیام داشت سر و سامان میگرفت و معیارهای من در طی این سالها بسیار تغییر كرد و این معیارها با معیارهای مادرم متفاوت بود. اما چطور میتوانستم این مسئله را به او القاء كنم؟ او عادت كرده بود كه من را در هر شرایطی به نحو كامل داشته باشد. هیچ وقت با كوچكترین عقیده و خواست او مخالفت نكرده بودم. اولین پس اندازم را كنار گذاشتم و او را فرستادم مكه. خواهرم و بردادرهایم به او هیچ اهمیتی نمیدادند و پدرم مدام به من غر میزد كه چرا اینقدر به مادرم چسبیدهام و به جای آن نمیروم سراغ زندگی خودم؟! خلاصه مادر از مكه كه برگشت عزمش را جزم كرده میبرد كه هر طور شده برای من دختر مناسبی پیدا كند. مدام مرا به خواستگاری دخترهای كم سن و سال و زیبا برد. اما من كه حال تقریباً سی و دو سال سن داشتم، و دلم میخواست با دختری ازدواج كنم كه بتوانم چند كلمهای با او حرف مشترك داشته باشم مادرم دختری را پسندید اما او اصلاً كسی نبود كه من بتوانم سالها با او زندگی سعادتمندی داشته باشم. اما مادرم عاشق چشمهای رنگی و زیبایی چهرة او شده بود، میتوانست حسابی به همه پز بدهد كه عروسش مهندس میشود و چقدر هم زیباست. اینجا بود كه برای اولین بار به مادرم نه گفتم، باورش نمی شد، همیشه فكر میكرد من در هر شرایطی مطیع او خواهم بود، سكوت می كنم و میگویم هر چه شما بگویید. . . . اما حالا موضوع یك عمر زندگی بود، حالا فهمیدم چرا خواهر و برادرهایم به سراغ زندگی خود رفتند. متوجه شدم كه هر انسانی باید زندگی مخصوص به خود داشته باشد.)
دلایل پنهان دیگری كه وجود داد این است كه بعضی از جوانها شرطیاند ، یعنی به دلیل اتفاق ناگواری كه برای خواهر، برادر یا یكی از فامیل آنها افتاده و ازدواجشان با مشكل رو برو شده، شرطی شدهاند، یعنی از ازدواج میترسند. همانطور كه گفتیم عدهای از جوانان از مسوولیت پذیری میترسند و به محض اینكه حرف ازدواج پیش میآید، دچار دلشوره می شوند و دست آخر به دلیل عدم آگاهی از معیارهای ازدواج دچار ترسی پنهانی هستند كه اقدام به ازدواج نمیكنند.
حال راهكاریهایی را بیان میكنیم: كسانی كه شرطیاند باید شرطی زدایی كنند و این تفكر غلط را كه همه ازدواجها با دشواریهایی روبرو هستند، از خود دور سازند. كسانی كه دلشوره ازدواج دارند باید بدانند كه این دلشوره طبیعی است و پس از اینكه ازدواج كردند خود به خود از بین میرود و كسانی كه به دلیل عدم آگاهی از چگونگی ازدودج بیمناكاند، و باید بدانند كه با خواندن كتابهای مختلف در این زمینه آنقدر میزان آگاهی شان بالا میرود كه خود را برای ازدواج آماده میبینند.
شاید خیلیها بگویند ازدواج به درد سرش نمیارزد و مجردی هم عالمی دارد . چرا ازدواج كنیم و با اختلاف عقیده هایی كه پیدا میكنیم روبروی هم قرار بگیریم و نیروی خود را صرف جر و بحث دائمی بكنیم؟
زن و مرد دو نیری متخاصم و رودروی یكدیگر نیستند كه بخواهند برضد هم باشند. آنان دو نیروی مكمل برای تولید نسل هستند. پایهریز اساس خانواده و شادی بخش زندگیاند. آنها با پیوند با یكدیگر آفریننده حیات موجودی تازه به نام انسان و برآورنده نیاز آینده جهان و هستیاند.
پس لزومی ندارد كه زن ستیزی یا مرد ستیزی كه تفكری است بیمارگونه، (و امروز خیلی عنوان میشود) مطرح شود.
ازدواج در سنین بالا( بیش از سی سال) دارای معایب و محاسنی است. محاسن ازدواج در سن بالا این است كه فرد در این سن با تجربهتر است و تصمیمات او بیشتر از روی عقل و منطق است تا احساس. بنابراین احتمال اینكه اشتباه كند بسیار كم است در این زمان افراد، مسئولیت پذیرتر و فهمیدهتر هستند در نتیجه بهتر میتوانند مسائل و مشكلات زندگی را حل و فصل كنند.
معایب ازدواج در سن بالا این است كه: هر چه سن افراد بالاتر میرود احتمال ریسك آنها در زندگی كاهش پیدا میكند همچنین تحرك آنها كم تر میشود. زمانی كه احتمال ریسك افراد پائین میآید انتخاب كردن برای آنها دشوار میشود در نتیجه ممكن است بسیار مشكل پسند و كمالگرا باشند و توقعات زیادی از همسر آینده خود داشته باشند و چون در این سن اكثراً از نظر مالی و موقعیت شغلی و اجتماعی، در سطح بالای هستند ترجیح می دهند با كسانی كه شریط بسیار مطلوبی دارند ازدواج كنند. شاید در ظاهر این طور به نظر برسد كه داشتن شرایط بسیار مطلوب، امتیاز خوبی است و ایرادی در آن وجود ندارد اما مشكل زمانی حاصل میشود كه ما بعد از مدتی متوجه شویم آن شرایط در ظاهر عالی است و برای یك زندگی كافی نیست. مشكل دیگری كه ایجاد میشود این است كه چون فرد كم تحرك میشود بنابراین نمیتواند همانند زمانی كه جوانتر بود آن شور و هیجان اول زندگی را داشته باشد. و این مسئله زمانی حاد میشود كه فرد با كسی ازدواج كند كه نسبت به خودش بسیار جوانتر، است فرد جوانتر از همسرش انتظاراتی دارد و چون او نمیتواند این شور و هیجان را برای او به ارمغان بیاورد دچار ناراحتی میشود. مسئله دیگر زمانی بوجود میآید كه فرد در سن بالا ازدواج كرده مثلاً آقایی در سن 50 سالگی ازدواج میكند زمانی كه او صاحب فرزندی میشود تقریباً به اندازه یك نسل با فرزندش اختلاف سنی دارد و در نتیجه وقتی كه فرزندش بزرگ میشود نمیتواند با او ارتباط خوبی برقرار كند. مسئله دیگر این است كه كوچكترین اشتباه در ازدواج ممكن است در این سن غیر قابل جبران باشد و فرد دیگر فرصت نكند ازدواج مناسب انجام دهد است. البته مواردی كه اشاره شد، مسائلی است كه در جامعه امروز ما وجود دارد و اگر نه ممكن است استثنا نیز وجود داشته باشد. ازدواج در سن بالا و مشكلات آن با توجه به اینكه آن فرد زن یا مرد باشد فرق میكند. مشكلاتی كه در بالا به آن اشاره شد می تواند بین مردها و زنها مشترك باشد. اما مشكلی كه برای خانمها بیش تر از آقایان پیش میآید این است كه هر چه سن خانمها بالاتر میرود قدرت باروری آنها رفته رفته كاهش پیدا میكند بنابراین ممكن است مثلاً بعد از سن 35 سالكی یك خانم نتواند باردار شود یا بارداری او در این سنین بسیار خطرناك باشد (بارداری در سن بالا امكان ایجاد فرزندان عقب مانده ذهنی را افزایش میدهد).
البته مسائل مختلفی وجود دارد كه افراد تمایلی به ازدواج ندارند. به عنوان مثال: شكست عشقی یك مرحله از زندگی ممكن است باعث شود تا فرد تصمیم گیرد تا دیگر ازدواج نكند یا در سنین بسیار بالا ازدواج كند. البته این شكست ممكن است به دلایل مختلف بوجود آمده باشد:
از جمله:
1- خیانت طرف مقابل: كه در این صورت فرد نسبت به جنس مخالف خود بیاعتماد میشود.
2- پاسخ منفی طرف مقابل: ممكن است به غرور شخص لطمه وارد شود و دیگر اقدامی نكند.
3- مخالفت بیش از اندازه والدین: فرد نسبت به والدین خود بی اعتماد میشود و یا اگر این مخالفت از طرف خانوادة طرف مقابل باشد بعد از مدتی مأیوس شود.
4- اقدام نكردن به موقع: (با مثال توضیح میدهیم) فرض كنید آقایی به خانمی علاقمند شود در طی چند ماه یا شاید چند سال سعی در شناخت او و خانوادهاش میكند. خانم از علاقة این فرد نسبت به خودآگاه میشود، و اما اقدامی از طرف آقا صورت نمی گیرد و خانم از او مأیوس شده و با فرد دیگری ازدواج میكند و آن زمان شخص به خود میآید و میبیند شاید بهترین فرصت زندگیاش را از دست داده، فرصتی كه شاید دیگر برایش پیش نیاید. و همة این اتفاقات به علت عدم تصمیمگیری به موقع است.
البته برعكس این اتفاق نیز امكان دارد: چه بسیار دختر خانمهایی كه از فرصت خود اسنفاده نكرده و پشت به بخت خود كردهاند. و بعدها حسرت خوردهاند.
متأسفانه این تجربهای است كه قیمت بسیارگرانی دارد. نتیجه اخلاقی این است: زمانی كه تصمیمی میگیریم و میدانیم كه تصمیم ما درست است حتماً آنرا انجام دهیم. حتی اگر بعدها متوجه شویم كه اشتباه میكردیم بهتر از این است كه یك عمر حسرت بخوریم كه جرا از فرصتی كه داشتیم استفاده نكردیم. فرصتی كه دیگر قابل جبران نیست.
5- گاهی اوقات افراد به علت بیماری یا نقص عضوی كه دارند حاضر به ازدواج نیستند.
زمانی كه از این افراد علت ازدواج نكردنشان را میپرسیم اینگونه پاسخ میدهند: نمیخواهم فرد دیگری را در گیر مشكلاتم كنم. در صورتی كه واقعیت چیز دیگری است. همانطور كه در قسمتهای قبل (دلایل نادرست ازدواج) گفتیم كه نباید از روی ترحم ازدواج كرد.
در واقع این افراد دوست ندارند كه دیگران از روی ترحم و دلسوزی با آنها ازدواج كنند. این افراد خود را با كار یا تحصیل علم یا هنر مشغول می كنند و اكثراً در این زمینهها انسانهای موفقی هستند. در پاسخ به اینگونه افراد باید گفت: كه افراد زیادی هستند كه داوطلب ازدواج با آنها هستند. بنابراین باید واقعیت را بپذیرند. اگر اطراف خود را با دقت نگاه كنیم كسانی را خواهیم یافت كه با داشتن بیماری یا نقص عضو زندگی خوبی دارند. مثلاً بعد از جنگ تحمیلی افراد بسیاری دچار آسیب جسمانی شدند ( این جانبازان نزد مردم كشور ما قابل احترام و با ارزش هستند) و دختران با ایمانی با این افراد ازدواج كردند. و زندگی شاد و سالمی دارند. توصیه من به افرادی كه نقص جسمانی را مانع ازدواجشان میدانند، این است كه: شما پیشنهاد ازدواج خود را به فرد موردنظر بدهید آنگاه به او اجازه دهید تا در این مورد فكر كند اگر پاسخ او منفی بود شما چیزی از دست ندادهاید و باز فرصت دارید تا انتخاب كنید و اگر پاسخ مثبت بود برای اینكه مطمئن شوید آیا آن فرد از روی احساسات یا ترحم و دلسوزی پیشنهاد شما را پذیرفته است یا خیر، بهتر است برای چند ماه با او در ارتباط باشید و او را با مشكلات و مسائلی كه بیماری یا نقص عضو شما بوجود میآورد آشنا كنید تا او بداند در آینده با چه مسائلی روبرو خواهد بود و پس از پایان (مثلاً سه ماه یا بیشتر) نظر قطعی او را بخواهید. البته در طی این مدت نه تنها مشكلات بلكه توانمندیهای خود را نیز به او نشان دهید و در پایان تصمیمگیری را به عهده او بگذارید. در هر صورت هیچ كس نمیتواند ضمانت كند كه همسرش تا پایان عمر با او خواهد بود. حتی كسانی كه از لحاظ جسمی سالم هستند ممكن است بعد از مدتی از هم جدا شوند.
من فكر می كنم حتی كسانی كه به بیمار ایدز (HIV) مبتلا هستند با مشورت پزشك خود میتوانند با كسانی كه همین بیماری را دارند ازدواج كنند. زندگی یعنی حركت، بنابراین نباید هیچ گاه نا امید بود. شاد باشیم و از لحظات خود به بهترین نحوه، استفاده كنیم. اگر از كسی كینهای به دل داریم آن فرد را ببخشم .چون زمانی كه ما از كسی نفرت داریم این كینه همچون طناب نامرئی بین ما و آن فرد است بنابراین با گذشت میتوان این طناب را پاره كرد و آسوده زیست. و راز شاد زیستن در امنیت و آرامش خاطر است.
ملاكهای انتخاب همسر:
1- تدین
2- اخلاق نیك
3- شرافت خانوادگی
4- عقل
5- سلامت جسم و روح
6- زیبایی
7- علم و سواد
8- كفو همدیگر بودن
چه كسی را به همسری برگزینیم؟
بیشترین مشكلاتی كه در «زندگی خانوادگی» به وجود میآید، به خاطر این است كه دختر و پسر در اینجا به خطا رفتهاند و همسر متناسب با خود را انتخاب نكردهاند.
معیارها و ملاكها و خصوصیات و صفاتی كه در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:
الف) آنهایی كه ركن و اساسند و برای یك زندگی سعادتمند حتماً لازمند.
ب) آنهایی كه شرط كمال هستند و برای بهتر و كاملتر شدن زندگیاند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.
اول- تدین ( از اركان اساسی و حتمی)
انسانی كه دین ندارد، هیچ ندارد، هر چه هم داشته باشد، هیچ محسوب میشود. انسان دیندار، هرگز نمیتواند با همسر بیدین، كنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانهای داشته باشند. انسان متدین، ممكن است بتواند نقصهای دیگر همسرش را تحمل كند اما بی دینی او را هرگز نمی تواند تحمل نماید.
از ثمرههای تدین می توان به موارد زیر اشاره كرد.
الف) عفت، ب) حجاب، ج) نجابت، د) حیا
انسان به هر اندازه كه عفیف و نجیب و پاك باشد، به همان اندازه «متدین» است. هر چند كه خودش متوجه نبوده و متعقد به دین نباشد. عفت و نجابت و پاكی و اصولاً هر صفت و خصوصیتی كه كمال محسوب شود، جزئی از دین است.
دوم- اخلاق نیك (ویژگی اساسی و حتمی برای طرفین)
منظور از «اخلاق نیك» تنها «خندهرویی و خوش خلقی اصطلاحی» نیست، زیرا خندیدن و . . . . در بعضی از مواقع ، نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلكه ضد اخلاق است. بلكه منظور از اخلاق نیك، «صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع» میباشد.
پیامبر اكرم (ص) میفرماید: با كسی كه اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج انجام دهید و اگر چنین نكنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین بوجود خواهد آمد.
بدزبانی، زبان درازی، نیش زدن با زبان، بی ادبانه و بی پروا سخن گفتن و فحش دادن از نمونههای برجستة «بداخلاقی» است. و خوش زبانی، نرم خوی در سخن و مؤدبانه سخن گفتن، از نشانه بارز «خوش اخلاقی» میباشد.
«حسادت» از نشانههای مهم « اخلاق بد» است و «بزرگواری» از نمونههای برجستة «اخلاق پسندیده» است.
زندگی با انسان «كج خلق» بسار مشكل است و زندگی با افراد «خوش خلق» و «خوش برخورد» به انسان نشاط و امید میدهد. خوش خلقی یكی از نشانههای «ایمان» است بدخلقی، از نمونههای «ضعف ایمان».
لجاجت و دورنگی، لطمههای سنگینی به زندگی خانوادگی وارد میكند.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
از حضرت محمد (ص) در مور نشانههای مؤمن سؤال كردند حضرت فرمود: نشانههای مؤمن این است كه رئوف است و می فهمد و حیا دارد. از حضرت علی (ع) پرسیدند. نشانههای مؤمن چیست؟ حضرت فرمودند: نشانة مؤمن این است كه نگاه میكند آنچه خدا از حق و حقیقت به او واجب كرده، دنباله رو آن میشود و نگاه میكند به آنچه با حق مخالف است، از آن دوری می جوید اگر چه باطل با او فامیل نزدیك باشد بنابراین فرد مؤمن مهربان رئوف و با معرفت است، شرم و حیا دارد وحق جو است و نسبت به باطل بیزار است. اگر فردی را كه ما برای زندگی مشترك در نظر گرفتیم دارای این صفات باشد.
- دیگر حق همسر را پایمان نخواهد كرد.
- نسبت به همسر، دلسوز خواهد بود.
- در اختلافهای خانوادگی هنگامی كه متوجه اشتباهش شد عذرخواهی خواهد كرد چرا كه قرار است دنباله رو حق و حقیقت باشد.
- دیگر زحمات همسر را نایده نمیگیرد زیرا كه فهم و شعور و معرفت دارد.
- از حرفهای ركیك و زننده و همچنین كارهای بد و ناپسند دوری خواهد كرد چون شخص با حیایی است.
اصولاً شخص بد اخلاق، حداقل یك كمبود در خود احساس میكند. و به همین علت، خود را نسبت به دیگران ناقص تلقی كرده و به مرور زمان و با فكرهای ناصحیحی كه در مقایسه خود با دیگران می نماید اعصاب و روانش دچار تزلزل شدید شده تاجایی كه تحمل شنیدن و یا دیدن كوچكترین رفتار متضاد با ایده و روش خود ندارد و به همین خاطر ظرفیتاش پرگشته و عكس العمل نشان میدهد و این عكس العمل حربهای است كه در حقیقت برای پیرو نمودن دیگران به كار می بندد و از این رو شما تا از او اطاعت می كنید، داد و فریادی از او نمیشنوید اما هنگامی كه كارها بر خلاف آنچه او می خواهد اتفاق افتاده باشد و یا بخواهد اتفاق بیفتد، این قشقرق را به پا خواهد كرد.
(اسداللهی فرد/ گفتنیهای ازدواج)
سوم- شرافت خانوادگی (شرط اساسی و حتمی برای طرفین)
منظور از «شرافیت خانوادگی» شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلكه منظور «نجابت و پاكی و تدین و . . . . » است.
ازدواج با یك فرد، مساوی است با پیوند با یك خانواده و فامیل و نسل!
در مسأله « انتخاب همسر» معقول نیست كه انسان بگوید: « من میخواهم با خود این فرد ازدواج كنم و كاری به خانواده و فامیل او ندارم. . . . »زیرا ؛ این فرد جزئی از همان خانواده و فامیل است و مسلم است كه بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل، از راه وراثت و تربیت و محیط عادات به این فرد منتقل شده است. اگر تو با آنان كار نداشته باشی، آنان با تو كار دارند! هرگز نمیتوانی همسرت را از آنان و آنان را از همسرت جدا كنی. خودت هم نمی توانی رابطهات را با آنان قطع كنی. یك عمر باید با آنها معاشرت و زندگی نمایی. اگر خانواده و خویشان همسر، ناباب و فاسد باشند، انسان را «زجر كش» می كنند و از دخالتهای آنان در زندگی و از ارتباط با آنان نمیشود بكلی جلوگیری كرد.
بدنامی یا خوشنامی آنان، تا آخر عمر همراه انسان است و در زندگی تأثیر می گذارد، تحمل بدنامی آنان، بسیار مشكل خواهد بود. صفات و خصوصیات آنان، در فرزندان آینده، تأثیر دارد. البته «استثناء» نیز وجود دارد یعنی از خانواده بد، گاهی فرزندان شایسته و خوب بیرون می آیند اما بدون تردید او آثاری از آن ریشة مشترك، را در وجودش دارد. كه ممكن است در مواقع و حالا «عادی» ظاهر نشود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
چهارم- عقل( شرط اساسی برای طرفین)
برای ایجاد «زندگی سعادتمندانه» ، به «عقل و فهم سالم » نیاز است.
امام علی (ع) میفرماید: بپرهیزید از ازدواج با احمق! زیرا مصاحبت و زندگی با او بلا است و فرزندانش نیز تباه می شوند.
توجه: ممكن است انسانی «با سواد» باشد اما «عاقل» نباشد. و یا عاقل باشد اما با سواد نباشد.
یعنی «با سواد بودن» مساوی با «عاقل بودن»« نیست؛ همانگونه كه عاقل بودن نیز مساوی با با سواد بودن نمیباشد. البته «علم» و «عقل» بر یكدیگر تأثیر دارند اما عین هم نیستند. البته بعضی از زرنگیها و زد و بندها و حیله گیریها را نباید به حساب عقل گذارد و انجام دهندة آنها را عاقل نامید.
پنجم- سلامت جسم و روح
اسلام از ازدواج با بعضی از بیماران، نهی فرموده است: مانند بیمارانی كه دارای بیماریهایی از قبیل جزام، جنون و برص باشند. همانطور كه قبلاً هم اشاره شد بعضی از بیماریهای جسمی و روانی، اهمیت چندانی ندارند و مانع انجام وظایف همسری نشده و لطمهای به زندگی نمی زنند و می توان آنها را تحمل كرد و یا با معالجه و مراقبت، درمان و برطرف نمود.
ششم – زیبایی:
«زیبایی » یك امتیاز است و در شیرینی و سعادت «زندگی زناشویی» تأثیر بسزایی دارد. دو انسان كه میخواهند به عنوان همسر و یاور، كانونی سعادتمندانه تشكیل دهند و تا پایان عمر در كنار هم با صفا و صمیمیت و عشق و محبت زندگی كنند. لازم است یكدیگر را از هر جهت دوست داشته باشند و از اندام و چهره و شكل ظاهری هم خوششان بیاید.
زیبایی، یك معیار و اندازه معین و «قانون استاندارد» ندارد كه بشود افراد را با آن سنجید، بلكه- تا حدودی به سلیقة افراد بستگی دارد. حتی ممكن است فردی در نظر كسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت.
زیبایی، یك خصوصیت نسبی است و لازم نیست كه در حد عالی باشد، بلكه مهم آن است كه دو همسر، یكدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند.و كسی كه تدین و ایمان و عفت و ارزشهای اصیل و حقیقی را زیر بنای زندگی قرار داد و «زیبایی» را به عنوان یك «امتیاز كلی» در كنار آنها به حساب آورد، گذشت زمان نمیتواند آن زندگی را فرسوده كند. زیرا خدای مهربان، به پاداش تدین همسران با ایمان، چنان محبت و اشتیاق شدیدی در قلبهای پاك آنان قرار میدهد. كه هیچ عاملی حتی سپری شدن دوران جوانی و شادابی، نمیتواند آن را سرد و كرده از بین ببرد.
بنابراین پیوندی كه بر اساس ارزشهای الهی پدید آمده باشد «پیوندی جاودانه» است و پیوندی كه چنین نباشد «ناپایدار» خواهد بود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
هفتم- علم و سواد
این «ویژگی» در امر «انتخاب همسر» و زندگی مشترك، مورد توجه است و امتیازی برای همسر شایسته محسوب میشود و در تكامل و رشد زندگی و انجام وظایف همسری و تربیت فرزند و . . . . تأثیر نیكویی دارد. اما این خصومت نیز (مانند زیبایی) «شرط كمال» است نه « ركن و اساس» و باید در كنار صفات و معیارهای اصلی و اساسی بررسی شود نه مستقل.
علم بدون تعهد و ایمان همیشه مضر است، همانند «زیبایی» بدون ایمان و عفت.
هشتم – كفو همدیگر بودن (همتایی، سنخیت، تناسب)
ازدواج نوعی «تركیب بین دو انسان و دو خانواده» است. زندگی مشترك یك «پدیدة مركب» است كه اجزاء اصلی و اساسی آن «زن و مرد» میباشند. هر قدر بین این دو عنصر، همانگی، همفكری تناسب و سنخیت روحی و اخلاقی و جسمی باشد، این «تركیب» استوارتر، مستحكمتر، پرثمرتر، شیرینتر، لذت بخشتر و جاودانه تر خواهد بود؛ و هر چه این تناسب و هماهنگی كمتر باشد، زندگی سستتر، تلختر ، كم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود.
موارد همتایی و تناسب دختر و پسر:
1) همتایی دینی و ایمانی: هر چه به هم نزدیكتر باشند و فاصله كمتر باشد، بهتر است. انسان مؤمن، اگر با همسری بی ایمان ازدواج كند و نتواند او را متدین نماید، یا باید همرنگ او شده و بی دین شود و یا در برابر او مقاومت كند و دائماً نزاع و زد و خورد داشته باشد. البته استثناءهایی وجود دارد اما ما مطالب را بر مبنای «اكثر» افراد بیان می كنیم.
2) همتایی و همگانی فرهنگی و فكری: زوجین در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترك و یكسان گرفته و بر مبنای آن عمل كننده و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را بر اساس یك طرح هماهنگ تربیت كنند. این عمل جز با داشتن فرهنگ مشترك و هماهنگ تقریباً غیر ممكن است.
3) همتایی اخلاقی: ممكن است دو نفر از نظر «تدین و ایمان» در مقام بالایی باشند اما از جهت اخلاقی با هم تفاهم نداشته باشند و به اصطلاح «اخلاقشان با هم جور در نیاید» بنابراین در زندگی دچار مشكل خواهند شد.
4) هم سطح بودن در تحصیلات: بهتر آن است كه زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند تا تفاهم بیشتری در زندگیشان وجود داشته باشد.
5) همتایی جسمی و جنسی: مسائل جنسی، یكی از اركان اصلی و بنیادین «زندگی زناشویی» است. «اشباع و ارضاء و رضایت جنیس» زن و شوهر از هم، تأثیر مثبتی در موفقیت زندگی شان دارد همانگونه كه «عدم اشباع و نارضایتی» آنان، تأثیر مخرب و خطرناكی بر كل زندگی باقی میگذارد. اگر یك همسر، از نظر جسمی و جنسی، قوی و «گرم مزاج» و دیگری ضعیف و «سرد مزاج» باشد، در بسیاری از امــور زندگی شان خلل وارد میشود و احتمال فساد و انحراف، بسـیار قوی است.
6) تناسب در زیبایی: توجه به توازن و تناسب میان دو همسر در زیبایی صورت و اندام و قیافه ظاهری نیز لازم است.
7) تناسب سنی: تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یك امر طبیعی است. پسر، 4 سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی میرسد، پس خوب است كه تفاوت سن آنان در امر ازدواج نیز همین مقدار باشد. البته در بخش دوم این تحقیق بطور كی در این مورد توضیح داده شده است.
8) تناسب مالی: قاعدة عامی در این مورد این است كه، صلاح نیست كه دختر و پسرها و خانواده هایشان از نظر مالی و ثروت تفاوت زیادی داشته باشند. زیرا ممكن است موجب تكبر و غرور یك طرف و حقارت طرف دیگر شود.
9) تناسب خانوادگی: ازدواج با یك فرد مساوی است با پیوند با یك خانواده و فامیل و نسل در قسمتهای قبلی توضیح داده شده است.
10) تناسب سیاسی: اگر زوجین به مسائل سیاسی اهمیت دهند باید این مورد توجه كنند كه، از دو گروه مخالف نباشند و اگر نه مشكلی پیش نمی آید.
11) تناسب اجتماعی: كسی كه اهل علم و تحقیق و پژوهش است و می خواهد عمر و زندگیاش را در راستای مسائل علمی و تحقیقی بگذراند و بافت زندگی اجتماعی و خانوادگیاش این گونه بافتی است و روحیه اش یك روحیة كاوشگرانه میباشد، هرگز نباید با فرد و خانوادهای وصلت كند كه روحیه اجتماعی شان یك روحیه اشرافی است و اهل خوشگذرانی، مهمانیهای رویایی و . . . هستند. البته تفریح و سرگرمی در حد اعتدال برای كسی كه اهل تحقیق است نیز لازم است اما عیش و نوش، مهمانی آنچنانی و . . . . چیز دیگری است.
12) همتایی و تناسب در آینده را نیز تا حد ممكن باید در نظر گرفت، از بررسی وضعیت خانواده و رفتار و اخلاق افراد، می توان تا حد زیادی، آیندهشان را پیش بینی كرد دختر و پسر قبل از ازدواج، هدفها و ایده ها و طرح های ذهنی و «احتمال تغییرات» در زندگی آیندهشان را به یكدیگر بگویند. زیرا اگر همسران، اهداف و برنامههای آینده یكدیگر را قبل از ازدواج بدانند یا می پذیرند خود را برای همراهی و تحمل آماده میكنند و یا نمی پذیرند و رد می كنند و مساله منتفی میشود. اما اگر ندانند و نفهمند، در آینده كه با آنها مواجه میشوند، ممكن است قبول نكنند و نتوانند تحمل كنند و آنگاه گرفتاری پیش میآید و كار به نزاع و دعوا و . . . . می كشد.
و در آخر مبحث نتیجه میگیریم كه :
كبوتر با كبوتر باز با باز |
كند همجنس با همجنس پرواز! |
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
راههای گزینش همسر:
1) مشورت
2) واسطه و معرف
3) تحقیق
4) فرستادن پیك
5) نوشتن نامه
6) عكس
7) گفتگوی مستقیم
8) دیدن یكدیگر
راه اول- مشورت:
صفات مشاور:
تدین: به انسان بیدین نمیشود اعتماد كرد، انسان متدین، علاوه بر اینكه مورد اعتماد است. قضایا را از دید اسلام مینگرد و مطابق معیارهای اسلامی نظر میدهد. مشاور باید دارای عقل و فهم باشد و نسبت به مسائل انتخاب همسر و ازدواج، آگاهی كافی داشته باشد، یك مشاور خوب باید رأی و عقیده خود را آزادانه و بدون ترس و مصلحت اندیشی غلط، بیان كند، انسانی كه «آزادی رأی» نداشته باشد، ممكن است مصلحتهایی را در نظر بگیرد كه به زیان مشورت كننده تمام شود، یك مشاور باید دلسوز و خیر خواه و امین و رازدار باشد و . . . . پدر و مادر میتوانند بهترین مشاور برای جوانان باشند و نظرات و تجربیات خود را در اختیار فرزندانشان قرار دهند، اما نظراتشان را بر آنان تحمیل نكنند. البته بعد از گرفتن مشاور نیز در نهایت تصمیم نهایی با خود فرد است.
راه دوم- واسطه و معرف:
واسطه و معرف در امر ازدواج كسی است كه: دختر و پسری را میشناسد و آنان را برای ازدواج، به یكدیگر معرفی میكند و یا اینكه: علاوه بر معرفی، در ادامه كار نیز آنان را یاری مینماید و یا اینكه: او معرفی نمیكند، اما جوان یا خانواده و یا بستگانش به او مراجعه كرده و از او میخواهد كه فرد مناسبی را برای ازدواج به او معرفی كند و یا در امر انتخاب همسر، راهنمایی و كمكش نماید. این وساطت بسیار مهم است و به هر كسی نمی توان اعتماد كرد.
انواع واسطهها:
1) خیر خواه و آگاه: اینان معیارها را میدانند و راه و رسم این وظیفة مهم را میشناسند و به خوبی از عهدة آن بر می آیند.
2) خیر خواه و اما ناآگاه: اینان نیتشان «خیر» است و می خواهند كاری صواب كنند و به ثواب برسند اما راه و رسم آن را نمیدانند و ممكن است اعتماد به اینان، خسارتبار باشد.
3) افرادی كه نیت سوء دارند و غرضهای پلید و منافع خاصی را دنبال می كنند. این افراد نیتشان شر است و عملشان هم شر و جوانان و خانواده باید كاملاً مواظب این شیادان باشند.
راه سوم- تحقیق
1) بررسی احوال و صفات خویشان نزدیك شخص:
بعضی از خصوصیات و صفات، در یك خانواده و فامیل، گسترده است و افراد یك خانواده و فامیل دارای صفاتی مشتركند.
2) تحقیقی از طریق خویشان او
البته نظر خویشان نمیتواند «حجت» باشد چون ممكن است از روی ترس یا مصلحت اندیشی سخن گویند. بنابراین نظر آنها تنها میتواند راهنمایی برای مراحل دیگر تحقیق باشد. مگر این كه اطمینان حاصل شود كه فرد مورد مشورت انسانی عادل و بی غرض و بی طرف است و واقعیت را كتمان نمیكند.
3) از طریق دوستان نزدیك «او».
همكلاسان، همكاران و دوستان نزدیكی كه مدتها با او در تماس و معاشرت و دوستی بوده آنان موارد خوبی برای تحقیقاند البته باید به نكتهای كه در مورد خویشاوندان گفته شد در اینجا نیز تفكر كرد.
4) از طریق معلمان و استادان «او».
اینان ممكن است خصوصیات و مطالبی دربارة «او» بدانند كه حتی خویشان و دوستان نزدیكش هم ندانند. دربارة اینان مشكل قبلی كمتر وجود دارد، زیرا آنان، نه خویشاوند هستند و نه نیازی به آن گونه مصلحت كاری و كتمان میبینند.
5) تحقیق از طریقی دشمنان «او».
دشمنن شخص، عیبهایش را واضحتر بیان می كنند. البته این هم حجت نیست و اگر عیب و نقصی از «او» بیان كردند، تا از راههای دیگر ثبت نشود، نباید مورد توجه و عمل قرار گیرد.
راه چهارم – فرستادن پیك
دختر و پسر و خانوادهیشان، چند نفر از خویشان و آشنایان را برگزینند و به منزل و مكان فرد مورد نظر بفرستند. قبل از فرستادن « پیكها »به این «مأموریت مهم!»، «دستور كار مأموریت» را برایشان بیان كنند. به این صورت كه : معیارها و نقطه نظرهای خود و اموری را كه آنان باید مورد توجه قرار دهند، برایشان تشریح كنند. البته پیكها باید عاقل و خیرخواه و امین باشند و همچنین دارای تجربه و معیارهای صحیح، هم جوان و هم سالمند باشند زیرا سالمندان تجربههایی دارند كه ممكن جوانان نداشته باشند و جوانان نیز معیارها و بینشهایی دارد كه شاید سالمندان فاقد آن باشند. پس از آن كه پیك ها از مأموریت بازگشتند، دختر و پسر و خانوادة هایشان، اطلاعات و نظرات را بگیرند و پیرامون آن تفكر و دقت و مشورت كنند و پس از بررسی همة جوانب، برای برداشتن گامهای بعدی تصمیم بگیرند. اطلاعاتی و نظرات پیكها، حكم «راهنما» را دارد، نه حكم «نظر نهایی» راه و امكان وجود اشتباه در نظراتشان نیز هست. در این مرحله نیز، تصمیم گیرنده نهایی، «دختر و پسر» هستند، با بررسی همة جوانب امور.
راه پنجم- نوشتن نامه:
پس از پیمودن راههای قبل، اگر زمینه مساعد بود و دختر و پسر به تصمیم مثبت نزدیك شوند، گام بعدی میتواند «نامه نوشتن» باشد. منظور ما از «نامه نوشتن»، آن «نامه پراكنیهای عاشقانه» كه بعضی از افراد انجام میدهند نیست، بلكه منظور این است كه: دختر و پسر، با اطلاع خانوده هایشان و با رعایت موازین عفت و شرع نظرات، هدفها، خواستهها و انتظارات خود را از همسر، معیارها و ملاكهای خود، برنامههای آینده خود اخلاق و روحیات خود و از این گونه امور را، محترمانه و بدون خلافگویی و پرده پوشی، بنویسند و بوسیلة «پیكها» برای یكدیگر بفرستند.
راه ششم- عكس:
پس از پیمودن راههای پیشین، اگر نتایج آنها مثبت بود و اگر دختر و پسر یكدیگر را ندیده باشند، دیدن عكسهای یكدیگر میتواند در افزایش شناخت و رسیدن به تصمیم، مؤثر باشد.
باز منظور آن عكس دادنهای «خلاف حیا و عفت» نیست، بلكه باید عكسها بوسیله «پیكهای امین» از افراد خانواده، فرستاده شده و پس از دیدن، باز گردانده شود.
این راه، به هیچ وجه نمیتواند حجت و دلیل نهایی باشد؛ زیرا «عكس» نمیتواند حقیقت درونی شخص را بیان كند؛ حتی نمیتواند قیافة ظاهری را هم به طور كامل نشان دهد. بلكه یك «راهنمای جزئی» است به سوی شناخت و آگاهی كوتاه برای گامهای بعدی.
راه هفتم- گفتگوی مستقیم:
از مهمترین و موثرترین راههای «نقشة راهنما» صحبت و گفتگوی رو در روی دختر و پسر است پس از پیمودن راههای قبلی و مثبت بودن نتایج آن، حتماً لازم و ضروری است كه دختر و پسر، «مذاكرة مستقیم» داشته باشند و در فضایی آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران، مسائل و نظرات خود را بررسی كنند. این گفتگو باید خونسردانه و با آمادگی قبلی باشد. بین تصمیم گفتگو و انجام آن فاصله باشد تا بتوانند خود را آماده كرده و آنچه را میخواهند مطرح كنند، یادداشت نمایند. یكی از فایدههای مهم این گفتگوها این است كه: از سخنان شخص و صحبت با او، میتوان مقدار زیادی به مكونونات دروناش پی برد و از احوال و صفاتش آگاه شد. امیرمؤمنان (ع) میفرمایند: «انسان هر چه را در دل و درونش پنهان كند،از لغزشهای زبان و حالتهای چهرهاش آشكار میشود».
پدران و مادران- كه سعادت فرزندانشان را میخواهند- باید آنان را در این مسأله مهم یاری كنند و زمینه انجام آن را را فراهم نمایند. و آرامش لازم را برایشان بوجود آورند. مبادا خدای ناخواسته از این كار جلوگیری كرده و تعصب بی جا بخرج دهند. این گفتگو، از نظر اسلام و عقل، پسندیده است بسیار دیدهایم كه پدر و مادر دختر، از این گفتگو ممانعت میكنند و این كارشان را به حسب اسلام و غیرت میگذارند، در صورتی كه اسلام و غیرت، حكم میكنند كه وسائل سعادت و خوشبختی را فراهم كنیم. و این گفتگو، در سعادت و تفاهم بین زن و شوهر، تأثیر بسزایی دارد. متأسفانه عدهای از پدر و مادرها، صحبت كردن دو جوان را به حساب پاسخ مثبت دو طرف میدانند و فكر می كنند كه حتماً پاسخ هر دو باید مثبت باشد و اگر یكی از طرفین (دختر یا پسر) پاسخش منفی باشد به شدت با او برخورد میكنند.
دستور كار جلسه:
موضوعات قابل طرح در این گفتگو و مذاكرات، مختلف است؛ زیرا افراد، عقیدهها، آرمانها، هدفها و خواستههایشان باه متفاوت است. اما بعضی از مطالب، عمومی بوده و لازم است مطرح شود و روی آنها مباحثه صورت گیرد، بنابراین بعضی از آنها را بیان میكنیم.
1) بیان خط مشی كلی زندگی آینده:
بیان اینكه زندگی را بر چه مبنایی میخواهند استوار و اداره كنند. مثلاً یك جوان متدین، میخواهد زندگیاش بر اساس قوانین اسلام بنا شود و همسرش نیز باید چنین باشد و در همة امور زندگی، تابع اسلام باشند.
2) گفتگو دربارة اهداف آینده:
بیان هدف هایی كه قصد دارند در زندگی آیندهشان دنبال كنند. هدفها و آرمانهای علمی، اخلاقی، اجتماعی، شغلی و . . . . .
3) بیان صادقانه صفات و اخلاق و خصوصیات خود
4) بیان خواستهها و انتظارات طرفین از یكدیگر
5) بیان نظرات خود دربارة چگونگی برخورد و رفتار و رابطه با خانواده و بستگان وخویشان یكدیگر.
6) طرح نظرات خود دربارة شیوة تربیتی فرزندان آینده
7) بیان عیبها و نواقص و بیماریهای خود:
اگر دختر و پسر، بیماری و عیب و نقص دارند، صادقانه و بدون كم و زیاد، به یكدیگر بگویند؛ زیرا:
اولاً: این كار واجب است و پرده پوشی و مخفی كردن عیبها، «تقلب» و «كلاه گذاری» و «خیانت» محسوب میشود و حرام است.
ثانیاً: اگر از اول گفته شود، طرف مقابل ، یا او را با همان عیب می پذیرد و یا رد میكند. اگر پذیرفت، خود را برای تحمل آن آماده میكند و او را انسانی صادق و بیتقلب و با شهامت میبیند و محبتش را به دل میگیرد و خود را در آینده «فریب خورده» احساس نخواهد كرد. اما اگر گفته نشود و بدون آگاهی طرف، وصلت صورت گیرد، در آینده از آن عیب و نقص با خبر خواهد شد و خود را «فریب خورده» و «خسارتكار» و همسر و خانوادة او را «فریبكار و خیانتكار» میبیند و . . . . آنگاه مشكلات فراوانی به بار خواهد آمد. محبت همسر از دلش بیرون میرود و كینة او را به دل میگیرد؛ زیرا انسان نمیتواند فردی «فریبكار» را دوست داشته باشد. اگر همین عیب و ایراد را قبلاً صادقانه به او گفته بودند، ممكن بود بپذیرند. اما حالا مسأله فرق میكند. البته بعضی از عیب ها و بیماریها و اشتباهات گذشته كه هیچ ربطی به حقوق همسر و زندگی آینده ندارد میتواند این نشود اما باید در چنین حالتی با مشاوره صحبت كنید.
شروط و خواستههای ناحق را نپذیرید!
گاهی مشاهده میشود كه دختر و پسر قبل از ازدواج، شرطها و خواستههایی را برای هم مطرح و بر یكدیگر تحمیل می كنند كه ناحق است و طرف را از حقوق مسلم و حتمی خود محروم و از او سلب اختیار میكنند.
این شرطها و خواسته های ناروا را به هیچ وجه نباید پذیرفت. اختیارات و حقوقی را كه خداوند به هر كدام از مرد و یا زن داده است. نباید با پذیرفتن شرط، از دست داد. با خود نگویید «فعلاً میپذیریم اما بعداً عمل نمیكنیم.» زیرا پذیرفت شرط تعهد میآورد و مؤمنان باید به شرطهایشان عمل كنند.
راه هشتم- دیدن یكدیگر:
پس از پیمودن راههای قبل، اگر به نتیجة مثبت رسیدند و همة امور را رو براه دیدند و هیچ مانعی سر راه ازدواجشان نبود و در صورتی كه دختر و پسر، یكدیگر را نایدده باشند، تصمیم نهائی لازم است همدیگر را كاملاً ببینند. دیدن چهره و قیافة ظاهری، از لازمترین و ضررویترین مسائل این مرحله از «نقشة راهنما» است.
تعریف و توصیف دیگران، هر چند كه موثر است، اما كافی نیست؛ بلكه خود دختر و پسر نیز باید ببینند؛ زیرا سلیقه ها متفاوت است. دیدن مقدار كمی از صورت هم كافی نیست، بلكه بطور كامل و واضح و آشكار ببینند، بطوری كه هیچ نقطة مبهمی باقی نماند.
مبادا گفته شود:« ما همه چیز را پسندیدهایم و خواستهها و معیارهایمان تأمین است؛ دیگر مهم نیست كه قیافه و شكل ظاهری چگونه باشد.
زیرا پسندیدن یا نپسندیدن قیافة ظاهری، میتواند بر تمام نتایج قبلی تأثیر بگذارد. شیوة صحیح در این موضوع این است كه: هر گاه خواستگاری بری دختر آمد، باید مقدمات و راههای بدست آوردن شناخت، مانند تحقیق، مشورت، فرستادن پیك و . . . . طی شود و همة جوانب كار سنجیده و بررسی گردد. آنگاه اگر معلوم شد كه پسر قصد سوء استفاده ندارد و دختر و پسر كفوء هم هستند و منافعی سر راه ازدواجشان نیست و احتمال وصلت و ازدواج، قوی است؛ زمان «دیدن كامل» به عنوان مرحلة نهایی تصمیم و گزینش، انجام گیرد. است.
مردی از امام صادق (ع) پرسید: آیا مردی كه قصد دارد با زنی ازدواج كند، میتواند به گیسوان و زیبائیهایش نگاه كند؟ امام (ع) فرمودند: اگر قصد سوء استفاده نداشته باشد (واقعاً به قصد پسندیدن برای ازدواج باشد) هیچ اشكالی ندارد.
استخاره:
هر گاه كسی بخواهد كاری را انجام دهد، اگر خوبی و سلاح آن كار برایش روشن است، باید با استمداد و طلب خیر از خداوند و توكل به او، آن كار را انجام دهد و هیچ برای استخارة مصطلح نیست. و اگر بدی و عدم صلاح آن كار برایش آشكار است. باید آن را ترك كندن و باز هم هیچ جایی برای استخاره وجود ندارد. اما اگر پس از تفكر و تحقیق و مشورت و پیمودن تمام راههای ممكن، باز هم راه به جایی نبرد و «حیران» بر سر «دوراهی» درماند و عقربة اندیشه و تصمیمش روی 50% مانده و به هیچ طرفی تمایل پیدا نكرد و آن كار هم به گونهای است كه نمیشود به حال خود رهایش كرد، بلكه باید تكلیف آن را روشن نمود. . . . . . . آنگاه نوبت به «استخارة معروف» میرسد؟
به علاوه ، این استخاره ، هیچ گونه «تكلیف شرعی و عقلیای» معین نمیكند، بلكه انسان را از حیرت و سر دو راهی بیرون میآورد و یكی از دو راه را پیش روی او میگذارد «انجام یا ترك» و این استخاره علاوه بر این كه هیچ تكلیفی نمیآورد، هیچ تضمینی هم وجود ندارد كه راهی را كه نشان داده، صحیح باشد و راه مقابلش غلط. نكته مهم این است كه فردی كه برایتان استخاره میكند عالم باشد.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
دوران نامزدی:
از چند جهت لازم است كه بین عقد و عروسی فاصلهای باشد:
1) دختری كه چندین سال در یك خانواده زندگی كرده و با افراد خانواده بخصوص پدر و مادرش انس شدیدی دارد، و جدایی از آنان برایش سخت است، صلاح نیست كه ناگهان او را از خانوادهاش جدا كنند، زیرا از نظر عاطفی به او لطمه وارد می شود. بلكه لازم است برای این جدایی، به تدریج در او آمادگی ایجاد شود.
2) دختر و پسری كه تاكنون مسؤولیت زندگی به عهدة پدر و مادر بوده است، آمادگی آن را ندارند كه یك مرتبه كل مسئوولیت زندگی را به دوش بگیرند. بلكه فرصتی لازم دارد كه خود را برای پذیرش بار مسؤولیت زندگی مشترك آماده كنند.
3) دختر و پسری كه تا چندی قبل با هم بیگانه بودهاند، برایشان سخت است كه یك مرتبه و بدون مقدمه در كنار هم قرار گیرند و با هم زندگی مستقل را شروع كنند لازم است مدتی بگذرد تا با هم انس بگیرند و آماده زندگی با هم باشند.
4) ممكن است دختر و پسر، بنا به دلائلی- مانند ادامة تحصیل یا سربازی- آمادگی زندگی مشترك و مستقل را نداشته باشند، اما آمادگی نامزدی را داشته باشند. پس، نامزد میشوند تا هنگامی كه آن موانع برطرف شد، عروسی كنند.
5) والدین دختر و پسر نیز برای عروسی عزیرانشان، احتیاج به آمادگی دارند. دوران نامزدی، فرصت لازم را برای این آمادگی، در اختیارشان می گذارد و . . . .
فایدههای دوران نامزدی و وظایف دختر و پسر در این دوران:
1) افزایش شناخت نسبت به یكدیگر، برای تفاهم بیشتر،
هر چند كه دختر و پسر ، در مرحلة گزینش، باید شناخت كافی نسبت به هم پیدا كرده باشند اما علاوه بر آن شناخت، باید در دوران نامزدی، آشنایی ملموستر و محسوستر و بیشتری از یكدیگر پیدا كنند و بار و حیات و اخلاق و دیدگاههای هم بیشتر آشنا شوند.
2) اصلاح و تربیت:
اگر كسی صفت و خصوصیتی را در نامزدش مشاهده كند كه مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و یا اصلاح كند و یا صفت وحالتی را در او ایجاد كند. بهترین دوران برای این «اصلاح و تغییر و تربیت» دوران نامزدی است. چون هنوز روابطشان عادی نشده و نسبت به هم احترام و محبت خاصی قائلند، در نتیجة: پذیرششان از همدیگر بیشتر است و زمینة تحول و تغییر و اصلاح و مساعدتر است.
3) افزایش محبت:
یكی از شرطهای مهم و اصلی سعادت در زندگی زناشویی «محبت» است. و زمینة آن باید قبل از عقد فراهم شده باشد. اما دوران نامزدی، بهترین فرصت است برای افزایش و تحكیم محبت. رفتار و گفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزایش محبت و یا كاهش آن، مؤثر است.
بنابراین، دختر و پسر باید كاملاً مواظب اعمال خود باشند و از هر عمل پسندیدهای كه باعث افزیش محبت میشود، كوتاهی نكنند و از كارهایی كه موجب دلسردی و كاهش محبت می شود، اجتناب كنند.
4) ایجاد امید نسبت به زندگی آینده
«امید» نیز نقش مهمی در سعادت زندگی مشترك دارد. نامزدها باید از ایجاد و تقویت امید در دلهای یكدیگر كوتاهی نكنند، با سخنان پر امید و رفتار متین و مطمئن میتوانند این كار را انجام دهند.
5) پایه ریزی استقلال زندگی آینده:
دختر و پسر – معمولاً قبل از ازدواج، وابسته به زندگی پدر و مادر هستند، كه باید این «وابستگی» تبدیل به «استقلال» گردد. دوران نامزدی، فرصت مناسبی برای پی ریزی این استقلال است. نامزدها باید برای آینده، طرح و برنامه بریزند، اهداف و دورنماها وافقهای زندگی آینده را ترسیم نمایند و راههای وصول به آنها را بررسی كنند.
6) بها دادن به احساسات و عواطف همدیگر:
نامزدها باید مواظف عواطف و احساسات یكدیگر باشند و به آنها بها و جواب مناسب دهند. بعضی از نامزدها، به عواطف و احساسات لطیف نامزدیشان، بهای لازم را نمیدهند و به او «بیاعتنایی» میكنند و خیال میكند این كارشان باعث عزیزتر شدنشان میشود و حال آنكه كاملاً برعكس است و چنین رفتاری باعث جریحهدار شدن عواطف نامزدشان می شود و در نتیجه كینة او را به دل میگیرد و ممكن است لطمههای سنگینی به زندگی شان بزند.
دختر باید سنگین و متكبر باشد. اما در مقابل نامحرمان، نه در برخورد با نامزد شرعیاش! دختران متدین و با عفت بدانند كه این كارها، لازمة تدین و عفت نیست بلكه حرام است. معنا ندارد كه دختر، در مقابل نامزدش كه به او محرم است و در حقیقت شوهر اوست، خود را مخفی كند.
7) هدیه دادن:
«هدیه» در جلب دلها و افزایش محبت، نقش عجیبی دارد. لازم نیست كه هدیه، گرانقیمت باشد، بكله لازم است زیبا و مورد علاقة طرف باشد و مهمتر آنكه: ظریفانه داده شود! هدیه دادن، ظرافت و سلیقة خاصی را میطلبد!
این هم فراموش نشود كه: هدیه دادن باید از دو طرف باشد، نه اینكه فقط پسر به دختر یا دختر به پسر بدهد.
8) نامه نگاریهای محبت آمیز:
نوشتن نامههای عاشقانه و پر محبت و با صفا، تأثیر نیكویی در افزایش محبت و استحكام رابطة بین نامزدها دارد. حتی اگر دو نامزد به هم نزدیك باشند و همیشه یكدیگر را ببینند، باز هم نوشتن نامه تأثیر خوبی را دارد. همسرانی را میشناسیم كه پس از گذشت سالها از زمان ازدواجشان، هنوز نامههای دوران نامزدی را نگه داشته و مطالعه میكنند و برایشان خاطره انگیر